“Faith & Belief Insights – From Divine Light to Women’s Legacy”

پی نار آمده بود که به نور رسید

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ (قصص ۲۹) شاید از آن خبری یا پاره آتشی بیاورم.

موسی از مصر فرار کرده بود و رسیده بود به مدین _جایی در شامات_ ترسیده و حیران و خسته، دست و پا میزد در شک و تردید که دعوت شعیب را بپذیرد و بماند یا نه.

-: بمان جوان.

شعیب اصرار کرد.

-: می‌پذیرم. اما قرار بین من و توست، و خداوند شاهد گفتارمان. ده سال بمانم یا هشت سال، بعد به اختیار خودم باشد که بمانم یا بازگردم.

پیرمرد پذیرفت و خوشحال بود، جوان هم. به این ترتیب موسی، جوانی که در ناز و نعمت بارگاه فرعون بزرگ شده بود، با دختر شعیب ازدواج کرد و در مدین ماندگار شد و هشت یا ده سال به چوپانی گله‌های گوسفند مشغول بود.

مدین -منطقه‌ای در شامات- اقلیمی متفاوت با مصر داشت، هرچند آباد و خرم بود، اما مصر برای موسی کششی دیگر داشت. این بود که پس از ده سال با خانواده اش عزم سفر به مصر کرد و راهی که ده سال قبل به تنهایی و ترس و آشفتگی طی کرده بود این بار با سر و همسر باردار و خانواده می‌پیمود؛ و این کار را سخت‌تر و حرکت کاروان را کندتر می‌کرد.

از سوی دیگر موسایی که به مدین وارد شد، جوانی نورسیده بود. فرزندخوانده ای بزرگ شده در نعمت دربار فرعون – آشفته از کاری که کرده و ترسیده بر جانش از مصر گریخته بود- اما موسایی که به مصر برمی‌گشت مردی بالغ و قوی بود که سال‌ها در دشت و کوه به کار سخت چوپانی پرداخته بود و با طبیعت آمیخته شده بود و خطرات راه و بیابان را می‌شناخت. این بود که می‌دانست شب ماندن در بیابان چه خطراتی دارد. جدا از سرما، خطر حیوانات وحشی هم وجود داشت و او به تجربه می‌دانست تنها چیزی که می‌تواند این خطرات را رفع کند آتش است؛ که افروختن و روشن نگهداشتنش در بیابان کار سختی است. از سوی دیگر بیم گم کردن راه هم بود و می‌بایست تا روشن شدن هوا صبر کنند تا نشانه‌ای از مسیر درست بیابند.

نور و گرمی آتش نشان حضور انسان‌ها بود و خبر رسیدن به امنیت، موسی چشم می‌گرداند تا جایی برای اتراق و پناه گرفتن بیابد؛ سنگی، تپه‌ای، درختی. طبعاً در تاریکی و باد و سرمای بیابان درخشش نوری در دوردست دامنه کوه توجه او را جلب کرد، و به همراهانش گفت تا همانجا بمانند و صبر کنند تا او یا آتشی افروخته بیاورد و یا خبری از آبادی، آنچه در آن زمان بیش از هر چیز دیگر به آن نیاز داشتند. موسی چوبدستش را برداشت و قدم به وادی دست راست گذاشت تا به آن آتش دور برسد، قطعه‌ای از زمین که با باقی صحرا متفاوت بود و اندکی بلندتر. هرچه به شعله افروخته نزدیک تر شد شرایط عجیب‌تر می‌شد؛ شعله‌ای از میان درختی سبز؟ مگر نه اینکه تر است، پس چطور می‌سوزد؟ در پی نار آمده بود که به نور رسید، در پی خبری از آبادی آمده بود که خبری بزرگ‌تر را دریافت. از میان همان نور صدایی شنید:

_: آی موسی، من پروردگار یگانه جهانیان هستم.

موسی شگفت‌زده ایستاد.

_: کفشهایت را فروبگذار، قدم به سرزمین مقدس طوی نهاده‌ای.

حیرت زده ایستاده بود و آنچه می‌شنید را انجام می‌داد.

_: برگزیدمت تا سخنانم را بشنوی، گوش بسپار به آنچه می‌گویم.

خیره به شعله‌های نور درخت با تمام وجود صدا را می‌بلعید، صدا با همه عظمتش موسی را در بر گرفته بود.

_: بدان که من پروردگار تو هستم… نماز بگذار برای ذکر من و مرا عبادت کن.

موسی می‌لرزید.

_: قیامت آمدنی است، زمان آن را پنهان می‌دارم تا هر کس سزای کاری که کرده است را ببیند. هشیار باش تا آن کس که ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است، تو را از آن روی‌گردان نکند؛ که هلاک می‌شوی!

آمیخته‌ای از حیرت و ترس موسی را لرزان بر جای نگهداشته بود، میان بیابانی دور و پرت از سرزمین مألوف خود ایستاده و هشدار می‌شنود از شعله‌نوری که از میان درختی سبز زبانه می‌کشد. در سرش تکرار می‌شد هرکس سزای کاری که کرده است را می‌بیند! یاد قتل ناخواسته مرد مصری افتاد.

_: در دست راستت چه داری موسی؟

زبانش باز شد:

_: عصایم، به آن تکیه می‌کنم و گوسفندان را غذا می‌دهم و کارهای دیگر…

چوب را رها کرد، عصا که افتاد به ماری بزرگ بدل شد که به سرعت می‌خزید. ترس آنچه در سایه روشنِ نورِ درخت می‌دید قفل از پایش باز کرد، برگشت و دوید رو به تاریکی بیابان، برنمی‌گشت پشت سرش را نگاه کند.

_: نترس، باز بگیرش. همان می‌شود که بود.

_: نترس، در امانی.

چوب را که گرفت باز همان عصا بود، انگار که هرگز مار نبوده و آنطور بر زمین نخزیده، سخت و خشک و صاف.

_: دستت را به گریبانت فرو کن و بیرون بیاور!

دستش سفید شده بود و می‌درخشید، محکم تکانش داد. هنوز می‌درخشید… شگفتی و ترس نفسش را بند آورده بود و قلبش محکم می‌کوبید.

_: دست‌هایت را بر سینه بگذار تا وحشتت آرام بگیرد.

پابرهنه در میانه بیابان ایستاده بود، نفس زنان و بی‌حس بعد از هجوم ترس و رهایی پس از آن، بعد از عظمت تجربه مهیب مار شدن عصا و درخشش دستش، بعد از شنیدن صدایی از میانه شعله‌ی نور برآمده از درخت سبز که او را برگزیده بود، از سوی پروردگاری که او را ساخته بود برای خودش؛ که دل مادرش را محکم کرده بود برای رها کردنش روی آب و چشمش را به دوباره در آغوش گرفتن او روشن کرده بود؛ که مهر او را در اولین دیدار به دل‌ها می‌انداخت؛ که در کاخ آن کس که می‌خواست زنده‌اش نگذارد بزرگش کرده بود؛ که به مدین رسانده بودش و در کنار پیامبری مانند شعیب و دخترانش آرام و قرارش داده بود. حالا این راه را آمده بود که آتش ببرد یا خبری از راه و آبادی؛ اما نور دید و راهی وسیع و باری سنگین، خبری شنید که همه چیز را تغییر می‌داد. حالا موسی پیامبر خدا شده بود.

Source: طاهره تهرانی


حضور و نقش زنان در تاریخ اسلام بی بدیل است

خدیجه طهماسبی که علاوه بر همسرش، پدر، برادر و پدر همسرش نیز در دوران هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیده‌اند یکی از بانویی سرزمین آفتاب است که با الهام از حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س)، در برابر شهادت عزیزانش صبر و استقامت پیشه کرده و الگوی شایسته‌ای از ایمان و پایداری برای جامعه است، وی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: افتخار می‌کنم که عزیزانم در راه خدا و اسلام شهید شده‌اند.

طهماسبی گفت: پدر شوهرم حاج ابراهیم در عملیات والفجر مقدماتی سال ۱۳۶۱، برادرم محمدجعفر طهماسبی سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر، پدرم حاج مرتضی در عملیات کربلای چهار و همسرم غلامرضا طهماسبی در سال ۶۶ عملیات کربلای هشت در خرمشهر به درجه والای شهادت نائل آمدند.

وی با اشاره به نقش زنان در جامعه اسلامی بیان کرد: زنان همواره در تاریخ اسلام و تمام عرصه‌ها، نقش بی بدیل و راهبردی را ایفا کرده‌اند، در زمان دفاع مقدس نیز در واحدهای پشتیبانی جبهه حضور پررنگ داشتیم و تلاش می‌کردیم تا با حمایت از رزمندگان به آن‌ها کمک کنیم.

بانوان پشتیبان ولایت و رهبری باشند

وی تاکید کرد: اکنون بانوان نقش مهمتری در جامعه دارند و می‌توانند با حفظ حجاب، دفاع و پشتیبانی از ولایت و رهبری باید به اسلام کمک کنند چرا که هرگاه جامعه از ولایت و اسلام فاصله بگیرد، ضرر و زیان آن گریبانگیر مردم و جامعه خواهد شد.

طهماسبی گفت: دارای یک فرزند دختر و یک پسر هستم و زمانی که خبر شهادت همسرم را دادند، دوماه بود که پدرم شهید شده بود و دخترم سه ساله و پسرم نیز ۲ ماهه بود.

وی درباره خواسته و توقعاتش از مسئولان گفت: تنها خواسته‌ام از مسئولان نظام این است که پشتیبان و پیرو ولایت باشند و عملکردشان از مسیر شهدا جدا نشود چرا که در وصیت‌نامه تمام شهدا، به تداوم راه امام خمینی (ره) و پایداری انقلاب اسلامی تاکید شده و راه امام خمینی (ره) همان راه ولایت است.

کمک یک میلیارد تومانی به جبهه مقاومت

وی اضافه کرد: هرجا و هر زمان که لازم باشد حاضریم کمک جانی و مالی داشته باشیم و تاکنون به همراه خانواده حدود یک میلیارد تومان به صورت نقدی و طلا برای کمک به جبهه مقاومت کمک کردیم.

طهماسبی در رابطه با شبهاتی که در رابطه با حوادث اخیر سوریه و هدر رفتن خون شهدای مدافع حرم مطرح می‌شود، گفت: همواره در طول تاریخ این نوع حوادث و شبهات پیش آمده اما به طور حتم جبهه حق و اسلام همیشه پیروز است و با تمام سختی‌ها این جبهه زنده و فعال خواهد ماند.

وی افزود: همواره تحت فرمان رهبری بوده ایم و تا پای جان از ایشان اطاعت می‌کنیم.

Source:


حماسه نهم دی تبلور بصیرت ملت ایران بود

حجت الاسلام علی محمدی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه نهم دی ماه تبلور بصیرت مردم برای حفظ آرمان‌های امام (ره) و انقلاب اسلامی بود، اظهار کرد: در حماسه نهم دی ماه، بصیرت و پایداری مردم ایران در حفظ نظام و انقلاب چشم فتنه را کور کرد.

رئیس اداره تبلیغات اسلامی گناوه افزود: فتنه‌ای که طراحان و خناسان با اهداف شوم خود، با آشوب و اغتشاش، در پی بر هم زدن نظم و امنیت نظام مقدس اسلامی ایران بودند با آگاهی، بصیرت و اعتقاد مردم در ۹ دی ماه، در هم شکست و این حماسه سدی محکم در برابر طغیان‌ها و طوفان‌های زمانه شد.

وی گفت: بصیرت و آگاهی از واژگان قرآنی همواره مورد تأکید خداوند بوده است و ما را ملزم به این امر کرده است که مبادا بی بصیرتی و عدم آگاهی موجب سقوط افراد حتی خواص شود.

حجت الاسلام محمدی ادامه داد: نسخه‌ای که دشمن برای برهم زدن آرامش و امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی پیچیده بود، به این سادگی درمان نمی‌شد مگر با داروی بصیرت و حضور در صحنه که مردم در فتنه سال ۸۸ با حضور و آگاهی از نقشه دشمن آمریکایی، صهیونیستی، طوفان حوادث را درهم شکستند و مشت محکمی بر دهان استکبار زدند.

وی تصریح کرد: در این حماسه بزرگ، حضور مردم در صحنه به مثابه یک آزمون اجتماعی و عملی، توانست نقشه‌های چندین ساله دشمن را خنثی سازد و آرزوی دیرینه آنها را که طراحی کرده بودند با تاریخ پیوند دهد.

وی تصریح کرد: نهم دی سالروز گرامیداشت حماسه‌ای است که توسط مردم بصیر و آگاه ایران اسلامی رقم خورد و به عنوان لوحی ماندگار در تاریخ انقلاب ثبت شد.

Source: