خواجوی کرمانی؛ گنجینهای مهجور در زادگاهش
خبرگزاری مهر _ گروه استانها: برجستگی خواجوی کرمانی اما در سایه غفلت و بیتوجهی قرار گرفته و کرمان، که میتوانست مقصدی برای گردشگری ادبی باشد، تاکنون نتوانسته به جایگاه شایستهای در معرفی خواجو دست یابد.
خواجوی کرمانی؛ از غزلهای عاشقانه تا عرفان شاعرانه
کمالالدین ابوالعطا محمود بن علی کرمانی، معروف به خواجوی کرمانی، در قرن هشتم هجری در کرمان چشم به جهان گشود. او شاعری است که غزلهایش به عنوان پلی بین سعدی و حافظ، نقشی کلیدی در تکامل ادبیات فارسی داشته است. آثار او همچون همای و همایون، گل و نوروز، سامنامه و روضه الانوار، سرشار از مضامین عاشقانه، عرفانی و اخلاقی هستند.
خواجو نهتنها یک شاعر، بلکه متفکری بزرگ بود که با بهرهگیری از مضامین عرفانی و حکمی، ادب فارسی را غنیتر کرد. او به دلیل مهارت در غزلسرایی به «شیخ العشاق» مشهور است و غزلهایش برای حافظ و دیگر شاعران بزرگ الهامبخش بودهاند. با این حال، برخلاف جایگاه ادبی والایش، او در زادگاهش کمتر شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است.
کرمان؛ شهری که به شاعرش بیتوجه است
کرمان، به عنوان زادگاه خواجوی کرمانی، بهطور طبیعی میتوانست خاستگاه برنامههای فرهنگی متنوع و نقطهای کانونی برای بزرگداشت او باشد؛ اما این شهر در معرفی این شاعر بزرگ و میراث فرهنگیاش کوتاهی کرده است. به جز میدان خواجو، که تنها یادآور نام اوست، هیچ برنامه یا مکان شاخصی برای زنده نگهداشتن یاد او وجود ندارد.
در حالی که شیراز حافظیه را به نماد فرهنگی و گردشگری تبدیل کرده و نیشابور آرامگاه عطار و خیام را به مرکز توجه جهانیان بدل ساخته، کرمان از ظرفیتهای خواجو برای رشد فرهنگی و جذب گردشگر بهرهای نبرده است. حتی در ۱۷ دیماه، که میتواند فرصتی برای برگزاری جشنوارهها، نشستهای علمی و ادبی یا رویدادهای هنری مرتبط با خواجو باشد، هیچ اقدام خاصی صورت نمیگیرد.
چرا کرمان از خواجو غافل مانده است؟
عدم توجه به ادبیات و فرهنگ در اولویتهای مدیران شهری، یکی از مهمترین دلایل این بیتوجهی است. سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و هنر معمولاً در سایه پروژههای عمرانی یا اقتصادی قرار میگیرد و خواجو نیز قربانی همین رویکرد شده است.
بسیاری از مردم کرمان حتی با زندگی و آثار خواجو آشنا نیستند. این مسئله ریشه در عدم آموزش و فرهنگسازی در مدارس و دانشگاهها دارد. خواجو برای مردم کرمان یک نام آشناست، اما اغلب نمیدانند که این نام، نماد یکی از مهمترین چهرههای تاریخ ادبیات فارسی است.
در کرمان نه موزهای برای خواجو وجود دارد، نه مرکزی که آثار و اندیشههای او را به نمایش بگذارد. حتی در میان گردشگران داخلی و خارجی نیز کرمان به عنوان زادگاه خواجو شناخته نمیشود.
کرمان به دلیل جایگاه تاریخیاش، با شخصیتهای متعددی از جمله یعقوب لیث صفاری، شاه نعمتالله ولی و قبهسبز شناخته میشود. این تمرکز بر چهرههای دیگر شاید باعث شده خواجو در میان این نامها محو شود.
مقایسهای تلخ با دیگر شهرها
وقتی به شهرهایی مانند شیراز، توس، یا نیشابور نگاه میکنیم، جای خالی گرامیداشت خواجو در کرمان بیشتر احساس میشود. در شیراز، حافظیه و سعدیه نهتنها محلی برای بزرگداشت این شاعران، بلکه مقصدی گردشگری و فرهنگی هستند. توس، با آرامگاه فردوسی، نمادی از هویت ملی ایرانیان است. حتی کوچکترین شهرها نیز با برگزاری جشنوارههای ادبی، توانستهاند فرهنگ بومی خود را زنده نگه دارند؛ اما کرمان، با تمام ظرفیتهایش، از ایجاد چنین بستری بازمانده است.
راهکارها؛ بازگرداندن جایگاه خواجو به زادگاهش
برای احیای نام و یاد خواجوی کرمانی در کرمان، میتوان اقدامات زیر را پیشنهاد داد: ساخت موزهای برای نمایش نسخ خطی، زندگینامه و آثار خواجو میتواند گامی بزرگ در معرفی او باشد، برگزاری جشنوارههای شعر و ادب به مناسبت روز خواجو، با حضور شاعران و پژوهشگران، میتواند نام او را زنده کند، تبدیل یک مکان تاریخی به خانه ادبیات کرمان، که به طور ویژه به خواجو و دیگر شاعران کرمانی اختصاص یابد، انتشار کتابها، مقالات و ساخت مستندهایی درباره خواجو و تأثیر او بر ادب فارسی میتواند آگاهی عمومی را افزایش دهد و معرفی کرمان به عنوان زادگاه خواجو و طراحی مسیرهای گردشگری مرتبط با او میتواند فرصتی اقتصادی نیز فراهم کند.
خواجوی کرمانی نهتنها یک شاعر بزرگ، بلکه بخشی از هویت فرهنگی کرمان است. این شهر، با سرمایهگذاری در معرفی و بزرگداشت او، میتواند گامی بلند در راستای احیای هویت فرهنگی خود بردارد. اگرچه غفلت از خواجو در سالهای گذشته فرصتهای زیادی را از دست داده، اما هنوز هم میتوان با برنامهریزی دقیق، این شاعر بزرگ را به جایگاهی که شایسته اوست بازگرداند.
مردم کرمان چه میگویند؟
برای درک بهتر احساسات مردم کرمان نسبت به جایگاه خواجوی کرمانی و کمبودهای موجود در بزرگداشت این شاعر بزرگ، گفتوگوهایی با چند تن از اهالی کرمان انجام دادیم. نظرات آنها نشان میدهد که گرچه به خواجو افتخار میکنند، اما از کمتوجهی به او دلگیرند.
زهرا که دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است، با تأسف میگوید: ما در کلاسهای دانشگاه درباره خواجوی کرمانی بسیار خواندهایم و او را شاعری تأثیرگذار در ادبیات فارسی میدانیم، اما وقتی به شهر خودم نگاه میکنم، میبینم که هیچ نشانهای از بزرگداشت او وجود ندارد؛ حتی بسیاری از دوستانم نمیدانند خواجو اهل کرمان بوده است. وی ادامه میدهد: چرا نباید موزه یا مرکزی برای معرفی آثار این شاعر وجود داشته باشد؟ خواجو شایسته احترام بیشتری است.
علی رضایی، معلم بازنشسته، با گلایه از عدم توجه به نامگذاریهای شهری میگوید: خواجو یکی از بزرگترین چهرههای تاریخ این شهر است، اما تنها چیزی که به نام او داریم، یک میدان است که بیشتر مردم حتی به آن توجه نمیکنند. وی میافزاید: چرا مسئولان به فکر نامگذاری خیابانها، مراکز فرهنگی یا حتی یک مدرسه به نام این شاعر نیستند؟ این کارها میتواند برای نسل جوان هم الهامبخش باشد.
نسرین توسلی که علاقهمند به شعر و ادبیات است، از نبود برنامههای فرهنگی در کرمان انتقاد میکند: من همیشه به شعر علاقه داشتهام و اشعار خواجو را دوست دارم، اما در کرمان هیچ مراسمی برای بزرگداشت او برگزار نمیشود. وی میگوید: ۱۷ دیماه، روز خواجو است، اما حتی یک همایش یا برنامه ساده در این روز نمیبینیم. چرا مسئولان فرهنگی کرمان اینقدر بیتوجه هستند؟
محمدجواد که دانشآموز کلاس یازدهم است، به ضعف آگاهی درباره خواجو اشاره میکند: ما در مدرسه فقط شنیدهایم که خواجو شاعر بزرگی بوده است، اما هیچ اطلاعات دیگری به ما نمیدهند. وی میگوید: اگر شهر کرمان برنامههای بیشتری برای معرفی او داشته باشد، ما هم بیشتر با او آشنا میشویم. مثلاً میتوانند موزه یا کتابخانهای درباره او بسازند.
حمید امیری که سالهاست در بازار کرمان کتابفروشی دارد، از کمبود تقاضا برای آثار خواجو صحبت میکند: خواجوی کرمانی یکی از شاعران بزرگ ماست، اما متأسفانه کتابهای او در کتابفروشی ما خاک میخورند. شاید دلیلش این باشد که مردم با این شاعر آشنایی کافی ندارند. وی میگوید: اگر کرمان برنامههایی برای معرفی خواجو داشته باشد، مردم بیشتر به مطالعه آثار او علاقهمند میشوند.
گفتههای مردم کرمان بهخوبی نشان میدهد که خواجوی کرمانی در زادگاهش بیشتر از آنکه گرامی داشته شود، مورد غفلت قرار گرفته است. همه از نبود برنامههای فرهنگی، ضعف آگاهی عمومی، و کمبود زیرساختهای مرتبط گلایه دارند. این نظرات نشاندهنده ضرورت فوری اقداماتی جدی برای احیای نام و یاد این شاعر بزرگ است.
با توجه به این بازخوردها، بهوضوح مشخص است که کرمان نیازمند یک برنامه جامع فرهنگی است که بتواند خواجوی کرمانی را به جایگاه شایستهاش بازگرداند و این شهر را به قطب ادبی و فرهنگی مرتبط با این شاعر تبدیل کند.
Source:
«هفتخوان و خردهای» به چاپ پنجم رسید
به گزارش خبرنگار مهر، رمان نوجوان «هفتخوان و خردهای» نوشته احمد اکبرپور بهتازگی توسط نشر افق به چاپ پنجم رسیده است. اینکتاب صدوسیزدهمینعنوان «رمان نوجوان» است که اینناشر چاپ میکند.
احمد اکبرپور نویسنده اینکتاب، متولد ۱۳۴۹ در شیراز است. او دانشآموخته روانشناسی است و جایزه کتاب سال را برای رمان «قطار آن شب»، جایزه چند دوره شورای کتاب کودک برای کتابهای «امپراطور کلمات»، «رویای جنوبی» و «دوچرخه» و برگزیدگی یونیسف را برای کتاب «شب به خیر فرمانده» در کارنامه دارد. «من نوکر بابا نیستم» و «غول و دوچرخه» او هم طی سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ وارد فهرست کلاغ سفید کتابخانه مونیخ شدند.
«هفتخوان و خردهای» اکبرپور، بهصورت داستانهای بههم پیوسته کوتاه نوشته شده که در کنار هم یکداستان بلند و رمانی نوجوان را میسازند. محور داستانها، پسرکی روستایی بهنام داوود است که میخواهد مثل دوستش کُهزاد شجاع باشد. کهزاد در چشم داوود، از هیچچیز نمیترسد و انگار چیزی در دنیا نیست که کهزاد از آن بترسد. داوود هم دوست دارد مثل کهزاد بدون ترس دروغ بگوید و هرکاری دلش میخواهد بکند.
ایندو یکروز برای شکار با هم به کوه میروند و وقتی شب میرسد، داوود میبیند چشمهایی در شب برق میزنند. اینجاست که داوود میفهمد ظاهرا اشتباه میکرده و کهزاد آنقدرها هم که فکر میکرده شجاع نیست…
«شکار»، «سبزوک»، «پارک»، «کلانتری»، «انتقام»، «دعوا» و «چهلسالگی نویسنده» عناوین داستانهای سازنده «هفتخوان و خردهای» هستند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
وقتی رسیدیم، بچهها سر کلاس بودند. ولی تا ثبتنام تمام شد همزمان زنگ استراحت را زدند. سیچهلتایی پشت پنجره جمع شده بودند که ناظم آنها را دور کرد. مادرم به مدیر مدرسه گفت: «اول بچه را دست خدا و بعد دست شما میسپارم، چرا که از بچهگی سایه بابا بالای سرش نبوده.» یواشکی توی گوشش گفتم: «تو را به خدا حالا برو، میبینی که باید برم سر کلاس.» اولینبار بود که از لباسهای محلیمان بدم میآمد.
همراه ناظم رفتم سر کلاس. درس عربی بود. معلم قد کوتاهمان اشاره کرد تا روی یکی از نیمکتها بنشینم. رفتم روی نیمکتی نشستم که خالی بود. نیمکت خراب بود و با کوچکترین تکانی جیرجیر صدا میداد. اولین نفری را که شناختم، همین سیا بود. تا معلم میخواست چیزی بنویسد، جایش را با یکی از پشت سریهایم عوض کرد. چند لحظه بعد، تاق لگدی خورد زیر نیمکت. کفی نیمکت سرید و از زیر پایم در رفت. سرم محکم خورد به لبه آهنی و همه قاهقاه خندیدند. معلممان گفت: «پسر مگه جا قحطه؟» و به یکی از بچهها اشاره کرد تا به من جا بدهد.
چاپ پنجم اینکتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۵ هزار تومان عرضه شده است.
Source: صادق وفایی
کتاب «باران گرفته است» در قم رونمایی شد
به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، ویژه برنامه «احیاگر» با رونمایی از کتاب «باران گرفته است» با حضور جمعی از مسئولان استانی و خانواده شهدای مدافع حرم در کتابخانه عمومی آیت الله خامنهای قم برگزار شد.
احمد یوسفزاده نویسنده کتاب در سخنانی که به صورت ارتباط ویدئویی صورت گرفت گفت: کتاب «باران گرفته است» کتاب اول از یک مجموعه چهار جلدی پیرامون زندگی سردار سلیمانی است که به بخش کودکی و نوجوانی زندگی سردار میپردازد و با توجه به آشنایی من با زندگی سردار و همشهری بودن با ایشان، نوشتن این کتاب به عهده من گذاشته شد.
وی افزود: این کتاب یکی از جامعترین و مستند ترین روایتهای پیرامون زندگی سردار سلیمانی است و از پیش از تولد ایشان آغاز میشود و به خانواده، محل و آداب و رسوم آنها پرداخته شده است و حاصل ساعتها مصاحبه با خانواده شهید سلیمانی و اطرافیان وی است.
یوسف زاده خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین ویژگیهای خانواده شهید سلیمانی، توجه زیاد به حلال و حرام بوده است و در یکی از خاطرات نقل میشود که پدر شهید سلیمانی زمانی که متوجه میشود گوشت یک گوسفندی که از درختان باغ دیگران که ممکن است ناراضی باشند خورده است به عنوان نذری به خانواده آنها داده شده است، از دادن این گوشت به فرزندانش ممانعت میکند.
سمیه عالمی، نویسنده و منتقد ادبی در ادامه این نشست گفت: آنچه که در کتاب با آن مواجه هستیم روایتی از کودکی و حتی پیش از تولد حاج قاسم است و نویسنده خیلی هوشمندانه روایت را با پدر حاج قاسم شروع کرده است.
وی افزود: ما در «باران گرفته است» با داستان مواجه نیستیم، بلکه کتاب یک روایت مستند، پر جزئیات، تصویری و زنده است.
نویسنده کتاب «مسافر جمعه» همچنین تاکید کرد: با توجه به اینکه نویسنده خود از خطه کرمان است و بر آداب و رسومهای آن منطقه اشراف داشته است، یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، اتصال روایتها به مکان است و در بسیاری از خاطرات و روایتهای کتاب، خرده فرهنگها و آداب و رسوم آن منطقه را نیز درمیابیم.
عالمی تصریح کرد: با توجه به اینکه شهید سلیمانی، شخصیتی بین المللی و فراملی است، توجه به آداب و رسوم محل زندگی او در این کتاب زمانی ارزش بیشتری پیدا میکند که کتاب ترجمه شده و در اختیار نویسندگان سایر کشورها قرار گیرد تا به عنوان مرجعی از زندگی شهید سلیمانی از آن استفاده شود.
نویسنده کتاب «باغ های معلق» اظهار کرد: کتاب همچنین میتواند مرجع مهمی برای نویسندگان نوجوان و بزرگسال و داستان نویسان باشد؛ چرا که هم پر از اتفاقات مختلف پیرامون زندگی شهید سلیمانی است و هم شخصیتهای فرعی جذابی دارد که میتوان با الهام از آن و همراه با چاشنی تخیل، داستانهای دیگری را شکل داد و شخصیت حاج قاسم را از دوربینها و چشمهای دیگر روایت کرد.
وی همچنین ابراز کرد: وقتی از حاج قاسم صحبت میکنیم، از انسانی حرف میزنیم که چند بعدی است، فقط یک نظامی نیست، فقط یک پدر معمولی نیست و فقط یک همسر نیست و اینها را از رفتارها و تصمیمات و زندگی او میتوان دریافت؛ بنابراین زمانی که میخواهیم روایتی از زندگی وی به خوانندگان ارائه دهیم نیز باید همه ابعاد او را مورد توجه قرار دهیم که این اتفاق در این کتاب به خوبی رخ داده است.
عالمی در پایان با مورد خطاب قرار دادن مادران و زنان حاضر در مراسم گفت: حداقل کاری که ما میتوانیم انجام دهیم روایت کردن سلحشوریهای قهرمانهایی مثل حاج قاسم برای نسل جدید است تا آنها قهرمانهای واقعی عصر خود را بشناسند و راه آنها را ادامه دهند.
گفتنی است که اجرای سرود «نسل آرمانی» از گروه سرود فطرس قم و پخش کلیپهایی از سخنان رهبر انقلاب پیرامون شهید سلیمانی از دیگر برنامههای این مراسم بود.
همچنین در پایان این مراسم، از خانوادههای شهید مدافع حرم محمد حیدری و سید علی موسوی از لشکر فاطمیون و شهید احسان کربلایی تقدیر شد.
رونمایی از کتاب «باران گرفته است» با حضور مسئولین حاضر در نشست پایان بخش این مراسم بود و به قید قرعه، پنج کتاب به حاضران در نشست اهدا شد.
Source:
«بچه زرنگ» نوروز ۱۴۰۴ به خانهها میآید
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی اثر، انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری که به تازگی موج دوم اکران سیار خود را از سر گذرانده، قرار است از طریق پلتفرم فیلمنت اکران آنلاین خود را آغاز کند.
انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» از پاییز سال ۱۴۰۲ با شعار «بچهزرنگ؛ برای همه بچههای ایران» در سینماهای سراسر کشور و شهرهای فاقد سینما به اکران عمومی درآمد.
«بچهزرنگ» به کارگردانی بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی روایت پسر بچهای به نام محسن است که خود را ابرقهرمان میداند و در قصهای ماجراجویانه در دل جنگل، سعی در نجات آخرین ببر ایرانی دارد.
این انیمیشن محصول مشترک گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به فروشی نزدیک به ۶۳ میلیارد تومان در سینماهای سراسر کشور دست پیدا کرد. اکران سیار این فیلم در شهرهای فاقد سینما نیز نزدیک به ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. همچنین نزدیک به ۲ میلیون نفر در سینماهای سراسر کشور و بیش از ۲۶۰ هزار نفر در شهرهای فاقد سینما به تماشای این اثر نشستند.
Source: ندا زنگینه
جشن تنوع کشورها برگزار شد
به گزارش خبرگزاری مهر، بخش فرهنگی تخصصی سازمان همکاری اقتصادی (ECI) مؤسسه فرهنگی اکو (ECO) که در تهران مستقر است، دوشنبه ۱۷ دی نخستین سمینار خود را برگزار کرد تا هماهنگی فرهنگی را ترویج داده و میراث مشترک کشورهای عضو اکو را تقویت کند. این رویداد که در کتابخانه ملی پاکستان در اسلامآباد برگزار شد، توسط وزارت میراث فرهنگی و ملی دولت پاکستان و مؤسسه صلح و مطالعات دیپلماتیک (IPDS) سازماندهی شد.
اینسمینار جمعی از دانشمندان، دیپلماتها و کارشناسان فرهنگی از کشورهای مختلف عضو اکو را گرد هم آورد.
در اینرویداد، رئیس مؤسسه فرهنگی اکو، دکتر سعد خان، تاریخنگار و دیپلمات پاکستانی، بر نقش حیاتی تبادلات فرهنگی در تقویت وحدت میان کشورهای عضو تاکید کرد. او بر میراث فرهنگی مشترک کشورهای اکو تأکید کرد و اهمیت همکاری منطقهای در حفظ و ارتقا تنوع فرهنگی را مورد توجه قرار داد.
این سمینار با عنوان «تقویت هماهنگی فرهنگی: جشن تنوع در میان کشورهای عضو اکو»، شامل پانلی از سخنرانان بود، هماهنگکننده نخستوزیر پاکستان رانا احسان افضل خان؛ سفیر قرقیزستان در پاکستان دکتر آوازبک آتاکانوف؛ سفیر جمهوری آذربایجان در پاکستان آقای خزر فرهاداف، رئیس بنیاد علمی اکو دکتر کمیل طیبی و رایزن فرهنگی ایران در پاکستان دکتر مجید مشکی به همراه دیگر دیپلماتها و دانشمندان از منطقه اکو بودند. سخنرانان بر نقش حیاتی تعاملات فرهنگی در تقویت روابط بین کشورهای عضو اکو تأکید کرده و از تلاشهای مشترک برای حفظ تنوع، تقویت درک متقابل و ارتقا همکاریهای منطقهای حمایت کردند.
Source: