غذای کهن؛ ساندویچ ماهی!
خبرگزاری مهر، گروه مجله: هوا بوی برف میداد و خورشید کمرمق پشت ابرهای خاکستری پنهان شده بود. سکوت سرد کوچهها تنها با صدای گامهای عجول عابران و بخار نفسهایشان شکسته میشد.
از سر کار که به خانه برگشتم، دلم چیزی گرم و ساده میخواست؛ لقمهای که نه فقط شکم، بلکه دل را هم آرام کند. همان لحظه، یاد لقمههای مادربزرگ افتادم؛ لقمههایی که در سرمای زمستان، جادویی از گرما بودند.
مادربزرگ همیشه میگفت: «لقمه باید دل آدم را گرم کند.» عصرهای زمستان، روی پلههای آشپزخانهی کوچک و قدیمیاش مینشستم و نگاهش میکردم.
تکهای نان تازه برمیداشت، کمی کرهی محلی روی آن میمالید و کنسرو ماهی تُنی را که همیشه در قفسه داشت باز میکرد. تُن را با جعفری خردشده و چند قطره آبلیمو مزهدار میکرد و روی نان میگذاشت.
اما راز خوشمزگی این لقمه، سیبزمینیهای پخته و زعفرانی بود که همیشه کنارش آماده داشت. سیبزمینیها را نرم میکرد و روی تُن میریخت. در نهایت، چند برش خیارشور تُرد و نمکی را با دقت روی مواد میگذاشت و نان را آرام میبست. لقمه را کاغذپیچ میکرد و میگفت: «اگر خوب کاغذپیچ شود، لقمه جان میگیرد و خوشمزهتر میشود.»
این لقمه ساده، طعمی ماندگار از گذشته را در خود دارد؛ ترکیبی دلنشین که از خاطرات نسلهای پیشین به امروز رسیده و هنوز دلها را گرم میکند. گرمای نان تازه، تُن و سیبزمینی زعفرانی، سرمای زمستان را از تن میبرد. برای من، این لقمه نه فقط یک غذا، بلکه یک خاطره بود.
Source: