“تحلیل سیاسی – بررسی خاطرات افسر اطلاعاتی ایرانی”

خاطرات افسر اطلاعاتی ایرانی چاپ دومی شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «من اطلاعاتی بودم» نوشته مرضیه ولدبیگی به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسیده است. این کتاب دربرگیرنده خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات است.

«من اطلاعاتی بودم» خاطرات یکی از این سربازان گمنام است. خاطرات شفاهی یکی از افسران اطلاعاتی ایران و شامل روایت‌هایی در خصوص زندگی و کار پرتنش این مأمور در سال های ۵۸ تا ۹۲ است که ابتدا در واحد تعقیب و مراقبت سپاه فعالیت می‌کرده و سپس بعد از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳ وارد وزارت اطلاعات می‌شود. این اولین‌بار است که یک افسر اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف می‌کند و اسراری را برملا می‌کند که شوکه‌کننده است. شخصیت اصلی کتاب «من اطلاعاتی بودم»، از میان فرفه‌ها و گروهک‌های مختلف اوایل انقلاب، راه دیگری را انتخاب می‌کند و می‌شود بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیب‌پذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کرده‌اند.

راوی کتاب، در جوانی وارد سپاه می‌شود و سختی‌های نظام تازه رسیده را به جان می‌خرد تا زحمات دوستان شهیدش هدر نرود. این کتاب مخصوصاً با جریاناتی که در پاییز سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم، می‌شود عمق پیچیدگی دشمنی با جمهوری اسلامی و اهمیت و ارزش دفاع از آن را نشان می‌دهد. مهدوی پس از ورود به سازمان اطلاعات، در خصوص فعالیت‌های انجمن حجتیه مشکوک بوده، گزارشاتی را به دست می‌آورد که باعث می‌شود واحدی اختصاصی برای پیگیری این پرونده تشکیل و خود این فرد نیز مسئول میز انجمن حجتیه در وزارت اطلاعات می‌شود.

هرچند به دلایل ملاحظات اخلاقی و امنیتی بخش‌هایی از این حقایق و مستندات تاریخی منتشر نشده؛ ولی بازهم ناگفته‌های زیادی از پشت پرده این انجمن نقل شده است. چرا که پای خیلی از حتی بزرگان در این خصوص به میان می‌آمد و حتی شاید منجر به دادگاهی شدن برخی افراد می‌شد.

در بخشی از این کتاب آمده است:

ما به عنوان سیستم اطلاعاتی وظیفه داشتیم اشراف اطلاعاتی روی تمام جریان‌های سیاسی کشور داشته باشیم. در تمام کشورها رسم همین است. جنبش‌هایی که معاند و مخالف هستند، جریان می‌سازند و جامعه را آشفته می‌کنند؛ در اولویت بالاتری قرار دارند. لذا روی روی جبهه ملی کار می‌شد، ولی وقتی به مرحله علنی موضع‌گیری علیه نظام رسیدند، شرایط جدی‌تر شد. یعنی برای آن‌ها وقت بیشتری می‌گذاشتیم. یک قسمت به اسم ملی‌گریان ابراز وجود کرده و چون حساسیت‌هایی درباره آن‌ها پیش آمده بود، تمرکز ما روی این جریان بیشتر شد. جنگ شدت گرفته بود و دشمن با سلاح‌های مختلف و تمام توانش با ما می‌جنگید. جامعه به شدت درگیر و خسته‌ی جنگ بود و این جریانات هم از داخل، اوضاع را ملتهب می‌کردند و دائم اغتشاش به پا می‌کردند.

چاپ مجموعه دوجلدی این‌کتاب به‌تازگی با مجموع صفحات ۶۲۱ صفحه به بازار نشر عرضه شده است.

Source: فاطمه میرزا جعفری


وقتی مقاومت چهره‌ زنانه به خود می‌گیرد

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها- فاطمه کول *: یک هفته است که هواشناسی هشدار سرما داده است. نور کم‌رمق پاییز توی حیاط خیاط‌خانه‌ی بیمارستان افتاده است. باد گوشه روپوش سفیدم را تکان می‌دهد. وارد که می‌شوم رادیو مشغول خواندن است. انگار پیرزن با عینک ته اسکانی‌اش اسپند دود کرده است و یا زن دیگری نذر کرده و دارد می‌پرسد که گمنام ۶۱ دارید؟!

امروز همان دیروز است. ما دسته گل‌های زیادی را به خاک می‌سپاریم. علی اکبرها. علی‌اصغرها.

رادیو سیاه کوچک گوشه‌ی اتاق از دستِ یاری زنانِ ایرانی و زنان مقاومت می‌گوید. از زنان مقاومت. گویا زنانِ مقاومت هم نمونه‌ای عالی و متدین از مفهومِ الگوی سوم زن مسلمانِ انقلاب است.

تمامِ زنان به نوعی در حال مبارزه در غزه هستند. زنان همراه مردان در این مقاومت شریک شدند. مقاومت زنان در قالب‌های مختلفی بروز کرد همانند همایش‌های مختلف در اعتراض به بیانیه بالفور، تشویق همسران و فرزندان یا مبارزه، تهیه‌ی سلاح و آب و غذا و درمان رزمندگان و ارسال نامه به کنفرانس صلح جهانی به منظور احقاق حقوق، از جمله اقداماتی است که زنان فلسطینی در ابتدای مقاومت انجام داده‌اند.

تشکیل اتحادیه عمومی زنان فلسطین، تشکیل انجمن‌های خیریه، تشکیل ائتلاف‌ها و همکاری با مؤسسات و سازمان‌های حقوقی بین‌المللی از دیگر فعالیت‌های زنان فلسطین است که به منظور حفظ سرزمین انجام شده است.

زن مقاومت را نباید محدود به فعالیت‌های نظامی و اجتماعی دید. کسی که تمام لحظات زندگی‌اش را در اردوگاه‌های آوارگان و شهرهای محاصرشده می‌گذرد، جنگ و مقاومت پیش از آن‌که برایش یک عملیات نظامی باشد، یک زیست روزمره است‌.

گویا زنانِ مقاومت هم نمونه‌ای عالی و متدین از مفهومِ الگوی سوم زن مسلمانِ انقلاب است. ایران، قلب تپنده مقاومت است و زنان ایرانی دوشادوش و همراه زنان مقاومت به معنای واقعی کلمه مقاومت را ترسیم کردند. یکبار با بافتن شال و کلاه، با باز کردن گردن‌آویز و انگشتر طلایی توی دست‌هایشان.

حمایت‌های زنان از جریان مقاومت به طلا ختم نمی‌شود. هدایای زنان همواره حامل معناهای زنانه است و این معناهای حامل پیام‌های عاطفی است که میدان مقاومت را تجدید قوا می‌کند، به جریان عمومی در جهان اسلام تبدیل می‌کند و مشت گره کرده‌ای است تا اسرائیل را نابود می‌کرد.

پیام‌های عاطفی به معانی معرفتی و سیاسی است. به معنای آمادگی برای پرداخت هزینه‌های مقاومت؛ زیرا زنان ایرانی از گذشته‌ی تاریخی خود به‌خاطر دارند که هزینه‌های مقاومت‌کردن از هزینه‌های مقاومت‌نکردن بیشتر نیست.

زنان ایرانی بر این باورند که برای ساختن زندگی بهتر، امن‌تر، آزادتر و عزتی پایدار تنها راه، تقویت خط مقدم جریان مقاومت است.

زن ایرانی از مسئولیت در خانه و در قبال اعضای خانواده‌اش شروع می‌شود و در محیط کار و اجتماع امتداد می‌یابد و سپس در دل تاریخ و در نسبت با تعهد اجتماعی و انسانی در قبال حق و حقیقت ظهور می‌کند. زنانی که کنار یک‌دیگر اما در مقاطع مختلف تاریخی و در بزنگاه‌های ظاهراً متفاوت، 《انسان را صعود می‌دهند.

همانند زهرای اطهر (س) که قوس صعود است. مبتنی بر همین معناست که زن انقلاب اسلامی خود را در مسیر حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) فهم و توصیف می‌کند. موقعیتی که آن‌ها را از سکون به حرکت جهت می‌دهد.

زن ایرانی هر لحظه ابعاد متفاوتی به خود می‌گیرد و هر لحظه وجهی نو و تازه از خود به نمایش می‌گذارد، به گونه‌ای که تن به کلمات و زبان نمی‌دهد. همین است که این زن بر خلاف زن جریان متحجر و زن غرب‌گرا نمادین نمی‌شود، نمی‌توان به راحتی با کلمات و ادبیات موجود از او حرف زد یا به سخنش درآورد!

این زن بودن را باید فهمید، تجربه کرد و زیست بود. قرار گرفتن در معرض این زن به مشاهده‌ای عمیق نیاز دارد؛ مشاهده‌ای که امکان فهم وجود از انقلاب اسلامی را بیشتر و بهتر می‌کند.

مقاومت احیای انسان است و به ما نشان می‌دهد که تبدیل زندگی روزمره به مبارزه تنها راه مقابله با انسان زدایی و شر است.

*فعال اجتماعی

Source: