قیمت جهانی طلا امروز ۳ خرداد؛ طلا رشد کرد
به گزارش خبرگزاری مهر، قیمت طلا بیشاز ۲ درصد در روز جمعه افزایش یافت و بهترین عملکرد هفتگی خود را طی ۶ هفته گذشته ثبت کرد. تقاضا برای طلا بهعنوان یک پشتوانه ایمن از سوی سرمایهگذاران بهخاطر تهدید عوارض جدید ترامپ و همچنین ضعف دلار بالا رفته است.
قیمت هر اونس طلا امروز با ۱.۹۱ درصد افزایش به ۳۳۵۷ دلار و ۵۱ سنت رسید. قیمت معاملات آتی طلا در بازار کامکس نیویورک هم با یک افزایش ۲.۱۳ درصدی به ۳۳۹۴ دلار و ۵۰ سنت رسیده است.
در میان سایر فلزات گرانبها، قیمت نقره با ۱.۱۷ درصد افزایش به ۳۳ دلار و ۶۱ سنت رسید و پلاتین با یک افزایش ۱.۴۴ درصدی ۱۰۹۷ دلار و ۴۹ سنت معامله میشود.
Source: سمیه رسولی
خودروهای آلمانی در تله تعرفههای ترامپ
به گزارش خبرگزاری مهر، رؤیای گسترش بازار خودروسازان آلمانی در آمریکا با موج جدید تعرفههای وارداتی دونالد ترامپ با تهدید جدی مواجه شده است. وضع تعرفه ۲۵ درصدی بر خودروهای وارداتی، امید فولکسواگن و دیگر غولهای خودروسازی آلمان برای رشد در بازار آمریکا را بهشدت کاهش داده است.
به گفته تحلیلگران S&P Global، انتظار میرود فروش خودرو در آمریکا در سال آینده ۱.۲ میلیون دستگاه کاهش یابد. فولکسواگن تنها قربانی این تصمیم نیست؛ مرسدسبنز، پورشه و استلانتیس نیز پیشبینیهای مالی سالانه خود را پس گرفتند و اعلام کردند که تأثیرات غیرمستقیم این جنگ تجاری، از کمبود قطعات تا افزایش قیمت برای مشتریان آمریکایی، غیرقابلپیشبینی است.
تعرفههای جدید بر واردات قطعات خودرو از چین و مکزیک نیز زنجیرههای تأمین لحظهای را مختل کرده و صنعت خودروسازی تحت توافقنامه تجاری آمریکا-مکزیک-کانادا را تهدید میکند.
شرکتهای آلمانی ازجمله بیامو، فولکسواگن و مرسدسبنز با تکیهبر حضور پررنگشان در آمریکا تلاش کردهاند ترامپ را به لغو یا کاهش تعرفهها ترغیب کنند. کارخانههای این شرکتها در ایالتهای تنسی، آلاباما و کارولینای جنوبی هزاران شغل ایجاد کردهاند و حتی بیامو بزرگترین صادرکننده خودروی آمریکا ازنظر ارزش به شمار میرود.
بااینحال، مشکلات ساختاری مانند گذار پرهزینه به خودروهای برقی و رکود اقتصادی در اروپا، همزمان با جنگ تجاری، وضعیت را برای صنعت خودروسازی پیچیدهتر کرده است. مؤسسه ایفو آلمان هشدار داده که این تعرفهها فشار مضاعفی بر اقتصاد رکودی آلمان وارد کرده و نشانههای بهبود در صنعت خودرو را نیز سرکوب کردهاند.
در شرایطی که اولین نشانههای بهبود در قلب صنعتی اروپا نمایان شده بود، جنگ تجاری تازه، باری دوباره بر دوش خودروسازان آلمانی گذاشته است.
Source: سمیه رسولی
کدام نوع برق، ارزانتر تمام میشود؟
به گزارش خبرگزاری مهر در چندسال اخیر، ناترازی انرژی به یکی از معضلات سطح کلان کشور تبدیل شده است. از طرفی، قطعیهای چندساعته برق در بخش خانگی یا صنعت، برق را به یک منبع ناپایدار انرژی نیز مبدل کرده است. آمارها از میزان کمبود تولید برق در کشور رقمهای متفاوتی است، اما اگر عدد اعلامی وزیر نیرو در حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه پیشرفت را مبنا قرار دهیم، حدود ۲۰ هزار مگاوات کمبود تولید برق در کشور وجود دارد. در رفع ناترازی و همچنین پایدارساختن تولید برق در کشور – به معنی توانایی تولید برق با توان ثابت در تمام ایام سال -، یکی از اصلیترین راهحلهای پیش رو، متنوعسازی سبد منابع تولید برق در کشور با توجه به اولویتهای اقتصادی است.
از بین منابع مختلف تولید برق مانند، نیروگاههای سوخت فسیلی، هستهای، بادی و یا خورشیدی، باید ابتدا به سراغ راهکارهایی رفت که برق ارزانتری را در مدتزمان طولانیتری از سال تولید میکنند. برای مقایسه این راهکارها بایستی به سراغ شاخصهای مختلفی مثل میزان اثرات زیستمحیطی، افزایش پایداری، بهرهوری و کارایی شبکه و از همه مهمتر، جنبههای اقتصادی رفت.
هزینههای سرمایهگذاری اولیه (CapEx) و هزینههای عملیاتی از این شاخصها هستند. در مورد نیروگاههای برق، شاخص LCOE (Levelized Cost of Energy) یا میزان «هزینه همتراز شده تولید برق» یکی از مهمترین شاخصها برای مقایسه هزینههای مختلف تولید برق است. این شاخص به طور کلی هزینه کلی تولید برق را در طول عمر یک پروژه محاسبه میکند و هزینه تولید هر واحد برق را بر اساس کل هزینههای سرمایهگذاری، عملیاتی و نگهداری در نظر میگیرد.
اما شاخص LCOE چیزی فراتر از کپکس (هزینههای سرمایهگذاری اولیه) را در نظر میگیرد و به صورت دقیقتر به هزینههای بلندمدت تولید برق پرداخته و آنها را تحلیل میکند. از طرفی، به اذعان برخی کارشناسان، در دسترس بودن و قیمت تمام شده برق برای شهروندان، یک شاخص رفاهی و برای جامعه شاخصی تأثیرگذار در توسعه و رشد اقتصادی است. در نتیجه اقتصاد نیروگاهی بدین صورت معنا میشود که برای حصول یک شبکه پایدار و قابل اطمینانِ برق، چه میزان هزینه باید صورت بگیرد.
هزینۀ همتراز شده برق معیار استاندارد و مناسبی از قیمت تمام شده برق ارائه میدهد و میتواند نشان دهد که چه مقدار هزینه به ازای هر کیلووات ساعت برق تا پایان عمر نیروگاه صرف میشود. در این شاخص اقتصادی تمامی مؤلفههای مهم در هزینههای یک نیروگاه لحاظ میشود و هزینهها به طور کلی تا انتهای عمر نیروگاه محاسبه میشوند. به عبارت سادهتر قیمت هر واحد (عموماً مگاوات ساعت) انرژی تولیدی توسط نیروگاه را محاسبه میکند. این در حالی است که CapEx تنها هزینههای سرمایهگذاری اولیه را در نظر میگیرد و به نوعی، با قیمت تمامشده تولید برق تراز نمیشود.
در محاسبه شاخص LCOE برای یک نیروگاه، هزینههای تأسیس، راهاندازی و تست نیروگاه، هزینه عملیات تعمیر و نگهداری، هزینه سوخت مصرفی به ازای توان نامی و همچنین هزینه برچیدن در تمام سالهای خدمت نیروگاه محاسبه و جمع زده میشوند و تمامی هزینههای لازم برای تأسیس یک نیروگاه تولید برق به دست میآید. از طرفی این مقادیر به ازای انرژی (برق) تولید شده تراز میشود. به عبارت سادهتر، کل هزینههای یک نیروگاه از راهاندازی تا اتمام فعالیت آن در ازای میزان برق تولیدی آن در نظر گرفته میشود. بنابراین، برای مقایسه منابع مختلف نیروگاهی تولید برق، بایستی به سراغ منبعی رفت که در طول عمر نیروگاه، برق بیشتری نسبت به هزینههای انجامشده ارائه دهد؛ به بیان اقتصاد نیروگاهی، باید شاخص LCOE برای آن کمتر باشد.
برای اینکه برق با کمینه مقدار LCOE ممکن یا به عبارتی با حداقل هزینه تمام شده تولید شود لازم است تا LCOE تمام انواع نیروگاهها با یکدیگر مقایسه و بررسی شوند تا بهترین سبد انرژی که علاوه بر تنوع، دارای پایینترین LCOE هم باشد مشخص شود. نمودار زیر مقایسهای بین LCOE تمام نیروگاهها است که سازمان انرژی جهانی در آخرین گزارش «هزینههای پیشبینی شده تولید برق» منتشر کرده است.
توضیح نمودار: مستطیل بیانگر بیشترین توزیع قیمت تمامشده برای هر منبع (و خط میانی نشانگر میانه دادهها است) و دو خط بالا و پایین بیانگر بیشترین و کمترین میزان هزینه تمامشده برای هر منبع است.
همانطور که در این نمودار مشاهده میشود نیروگاههای بار پایه مانند هستهای، زغالی و گازی علیرغم تصور عموم که نیروگاههایی گران و پرخرج قلمداد میشوند، میتوانند از نظر LCOE با نیروگاههای تجدید پذیر مانند خورشیدی و بادی رقابت کنند و به گفته برخی کارشناسان در رده ارزانترین برقهای جهان هستند. ممکن است در مورد نمودار بالا مقایسهای شکل بگیرد با این مضمون که نیروگاههای تجدید پذیر (هر چند از مرتبه چند دلار) LCOE پایینتری نسبت به نیروگاههای بار پایه دارند اما چنین مقایسهای علمی نیست. علت اشتباه بودن چنین قیاسی تفاوت در ماهیت نیروگاههای بار پایه با نیروگاههای تجدید پذیر است. به زبان ساده و به طور کلی؛ نیروگاههای بار پایه برای تولید برق با توانهای بالا (چند صد تا چند هزار مگاوات) به صورت مستمر طراحی میشوند و در مقابل نیروگاههای تجدید پذیر برای تولید برق با توانهای متوسط و پایین (چند مگاوات تا تا چند صد مگاوات) و برای فعالیت در بارمیانی و اوج بار، با تولید غیر مستمر تولید میشوند.
این امر نیز قابل توجه است که نیروگاههای هستهای در رده ارزانترین برقهای جهان قرار میگیرند. بر خلاف تصور، اگرچه ممکن است هزینه راهاندازی نیروگاههای هستهای بالا باشد، اما اگر طبق شاخص LCOE، این هزینه را با تولید برق آن همتراز کنیم، نسبت به سایر منابع، نیروگاه هستهای برق ارزانتری را به شبکه توزیع برق تحویل میدهد. همچنین کم بودن مقدار دامنه LCOE در مورد یک فناوری به معنای این است که صنایع بر مختصات دانش فنی آن مسلطتر هستند و در نتیجه اجرای پروژه قابل پیشبینیتر بوده و هزینههای پیشبینینشده کمتری دارند. در این صورت امکان وقوع ایرادات خارج از برنامه نیز کمتر است.
از طرفی همان طور که گفته شد، به علت محدودیتهای فنی و مهندسی، نیروگاههای تجدید پذیر توانایی تولید برق پایدار را ندارند؛ در حالی که نیروگاههای بار پایه اتفاقاً بر اساس تولید برق پایدار طراحی و ساخته میشوند. در رابطه با همین موضوع به نقل از Statista و آژانس بین المللی انرژی (iea) متوسط ضریب ظرفیت نیروگاههای هستهای که بیشینه مقدار در جهان است بیش از ۹۳ درصد است. ضریب ظرفیت یا Capacity Factor عبارت است از مدت زمانی از سال که یک نیروگاه میتواند با توان نامی خود در خدمت شبکه توزیع باشد. به عبارت دیگر، نیروگاههای هستهای ۹۳ درصد از سال را میتوانند به صورت مداوم به فعالیت بپردازند.
این عدد برای دیگر نیروگاههای بار پایه نظیر گازی کمتر از ۶۲ درصد، برای نیروگاه گازیِ سیکل ترکیبی در حدود ۶۰ درصد و برای نیروگاههای زغال سوز در حدود ۴۲ درصد است. در حالی که این عدد برای نیروگاههای بادی ۳۳.۵ درصد، فوتوولتاییک خورشیدی کمتر از ۲۴ درصد و خورشیدی گرمایی کمتر از ۲۳ درصد است. به زبان سادهتر یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی هستهای تقریباً معادل ۳ نیروگاه بادی یا ۴ نیروگاه خورشیدی فوتوولتاییک و یا ۴.۲ نیروگاه خورشیدیِ گرمایی با توان مشابه ۱۰۰۰ مگاواتی در طول یک سال برق تولید میکند.
به بیانی سادهتر، از منظر ارزانی برق تولیدی و همچنین پایداری تولید برق، نیروگاههای هستهای در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارند. این در حالی است که نیروگاههای انرژی تجدید پذیر نمیتوانند انرژی مورد نیاز شبکه را به صورت دائم و در تمام ساعات روز و ایام سال تولید کنند. به همین دلیل در صورت استفاده از انرژی تجدید پذیر بازهم قطعیهای برق وجود خواهند داشت.
از طرف دیگر، مدت زمانی که یک نیروگاه میتواند در یک دوره زمانی برق تولید کند برای نیروگاههای مختلف، متفاوت است. این زمان که با ضریب دسترسی یا Availability factor مشخص میشود، برای نیروگاههای هستهای بیشتر از نیروگاههای برق تجدید پذیر است. متوسط ضریب دسترسی برای نیروگاههای بار پایه حدود ۷۰ درصد و برای نیروگاههای تجدید پذیر کمتر از ۵۰ درصد است.
لازم به ذکر است که استاندارد جهانی برای صنعت نیروگاهی ایجاب میکند تا هزینههایی مثل مالیات بر انتشار کربن و مالیات بر تولید گرما نیز در محاسبات اقتصاد نیروگاهی لحاظ شود که این امر به میزان کمی باعث افزایش LCOE نیروگاههای غیر تجدید پذیر میشود. برخی کارشناسان این هزینهها را صرفاً مشوقی برای سوق دادن صنایع و بازار به سمت نیروگاههای تجدید پذیر قلمداد میکنند.
با توجه به آنچه در سطور بالا بیان شد انتظار تکیه کاملِ شبکه توزیعِ برق به نیروگاههای تجدید پذیر، اقدام و انتظاری غیرعلمی و غیر کارشناسانه است و تنها جلوی پیشرفت و گسترش انرژیهای تجدید پذیر در ایران را میگیرد. این انتظارِ غیرواقعی، یک نوع مانعتراشی برای بهرهگیری از این رسته فناوریهای مهم در زمینه تأمین انرژی است.
اقتصاد نیروگاهی در کنار دلایل فنی، ایجاب میکند که صنایع و شبکه توزیع برق، مصرف اصلیشان یعنی بار پایه را توسط نیروگاههایی نظیر زغالسوز، هستهای، گازی و بخاری تأمین کنند و از نیروگاههای تجدید پذیر جهت پیکسایی، توسعه شبکه شهری و پاسخ به نیاز مصارف خانگی – که در ایران بخش عمده مصرف برق را تشکیل میدهند – بهرهگیری شود؛ لذا قیاس نیروگاههای بار پایه با نیروگاههای تجدید پذیر مقایسهای اشتباه است چرا که این دو دسته فناوری هر کدام جایگاه حیاتی و مختص خود را دارند. نه نیروگاههای بار پایه میتوانند جایگزین نیروگاههای تجدید پذیر شوند و نه نیروگاههای تجدید پذیر توانایی رقابت و جایگزینی نیروگاههای بار پایه را دارند.
در رابطه با همین موضوع تحلیل سه کارشناس حوزه انرژی به نامهای رونالد اشتاین (Ronald Stein)، دکتر رابرت جفری (Dr. Robert Jeffrey) و اولیویا وان (Olivia Vaughan) قابل توجه است. این سه کارشناس در یادداشتی مشترک – منتشره در America Out Loud NEWS- به موضوع چالش انرژی برای کشورهای در حال توسعه و راه حلهای موجود برای آن پرداختهاند و تصریح کرده اند: «توسعه نیروگاههای هستهای مزایای قابل توجهی برای کشورهای در حال توسعه دارد.» این کارشناسان این گونه استدلال کردهاند: «چنین پروژههایی نه تنها عرضۀ برق را تقویت میکند، بلکه از توسعه منطقهای از طریق توسعه زیرساختها، افزایش فعالیت اقتصادی و ایجاد شغل حمایت میکند». این بدان معنا است که نیروگاههای بار پایه نظیر زغالسوز، بخاری، گازسوز و بهویژه هستهای؛ نه تنها از لحاظ اقتصادی به صرفه هستند بلکه برای کشوری درحال توسعه مانند ایران مناسبترین گزینه برای توسعه شبکه برق و تأمین انرژی هستند چرا که پایداری شبکه توزیع برق و تأمین مداوم برق دو رکن اساسی و مهم توسعه و پیشرفت هستند.
سید حجت قدیری اصلی، کارشناس حوزه انرژی و عضو اندیشکده اقتصاد دانشبنیان
Source: محمدحسین سیف اللهی مقدم
جهش دلاری صادرات فولاد ایران در آغاز ۱۴۰۴
به گزارش خبرنگار مهر، بر اساس جدیدترین آمار منتشر شده از سوی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، صادرات زنجیره آهن و فولاد کشور در یکماهه نخست سال ۱۴۰۴ ۱۳ درصد معادل ۳۸ میلیون دلار افزایش داشته است. همچنین حجم صادرات آهن و فولاد ایران در این مدت، ۲۶ درصد معادل ۱۷۳ هزار تن رشد داشته است.
رشد صادرات کل محصولات فولادی
بررسی جزئیات صادرات در زنجیره فولاد نشان میدهد که صادرات بیلت و بلوم با رشد ۲۰ درصدی از ۳۳۳ هزار تن به ۳۹۸ هزار تن رسیده و از نظر ارزشی نیز با رشد ۸ درصدی مواجه شده است. صادرات اسلب نیز در این ماه با رشد مواجه شد.
در مجموع صادرات شمش فولادی با رشد ۵۰ درصدی در وزن و ۳۴ درصدی در ارزش مواجه شده است.
کاهش صادرات محصولات فولادی نهایی
صادرات کل مقاطع طویل فولادی با افت ۱۸ درصدی در وزن و افت ۲۶ درصدی در ارزش مواجه بوده است. این کاهش میتواند نشاندهنده کاهش تقاضای منطقهای یا چالشهای داخلی در تأمین انرژی و مواد اولیه باشد.
صادرات محصولات فولادی نهایی مانند ورق گرم و سرد رشد قابل توجهی را ثبت کردهاند. ورق گرم با رشد ۵۹ درصدی در حجم صادرات و ورق سرد با رشد ۱.۴ درصدی نشان میدهد که تولیدکنندگان توانستهاند بخشی از ارزش افزوده زنجیره را حفظ کنند.
رشد صادرات آهن اسفنجی
طبق این آمار شاهد رشد چشمگیر ۳۴ درصدی صادرات آهن اسفنجی است که از ۷۹ هزار تن در سال گذشته به ۱۰۵ هزار تن در فروردین امسال رسیده است. از نظر ارزشی نیز صادرات این محصول رشد ۲۲ درصدی داشته که نشاندهنده استقبال بازارهای صادراتی از این محصول با ارزش افزوده متوسط است.
افزایش صادرات محصولات معدنی
همچنین در بخش مواد اولیه زنجیره، صادرات گندله و کنسانتره سنگ آهن نیز به ترتیب با رشد ۱۳ درصدی و ۱۴۵ درصدی در وزن و ۱۶ درصدی و ۱۵۳ درصدی در ارزش مواجه شده است.
به گزارش مهر، رشد ۲۶ درصدی در ارزش صادرات نشان میدهد که بازارهای هدف، همچنان متقاضی محصولات ایرانی هستند، هرچند ممکن است صادرات به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر تمایل یافته باشد. این موضوع میتواند استراتژی مناسبی برای کاهش وابستگی به خامفروشی تلقی شود.
Source: سمیه رسولی