“سلامت روان در دنیای دیجیتال: چالش‌ها و بازگشت به خویشتن”

شبکه نمایش خانگی؛ میدان مین فرهنگی!

به گزارش خبرنگار مهر، شبکه نمایش خانگی در چند سال اخیر درگیر حواشی مختلفی بوده و آثار، تولیدات و پلتفرم‌های فعال در این فضا در مقاطع مختلف کنش و واکنش‌های مختلفی را در داشته است. عباس محمدیان پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات و مدرس دانشگاه در یادداشتی به چالش‌ها، ظرفیت‌ها و اتفاقات مختلف در این حوزه پرداخته است.

در متن یادداشت می‌خوانید:

«در هیاهوی زندگی مدرن و در پیچ‌وخم تحولات پرشتاب رسانه‌ای، پدیده‌ای نوظهور اما فراگیر، جای خود را در کانون توجه خانواده‌های کشورمان بازکرده است؛ شبکه نمایش خانگی و سکوهای عرضه محتوای ویدئویی درخواستی (VOD). این رسانه‌های نوین، که روزگاری با بسته‌های فیزیکی سی‌دی و دی‌وی‌دی در سوپرمارکت‌ها آغاز به کار کردند، اکنون با گسترش فضای مجازی و تغییر الگوی مصرف رسانه‌ای مخاطبان، به غول‌هایی قدرتمند بدل شده‌اند که میلیون‌ها ایرانی را پای محتوای خود می‌نشانند. از اواسط دهه نود، با وداع تدریجی دیسک‌ها و ظهور نمایش برخط و اینترنتی، عصری جدید در سرگرمی خانگی رقم خورد؛ عصری که در آن، پرداخت حق اشتراک، کلید ورود به دنیایی از سریال‌ها، فیلم‌ها، رئالیتی‌شوها، مسابقات و برنامه‌های گفتگو محور است. این دگردیسی که عملاً رؤیای «تلویزیون خصوصی» را در قالبی نوین محقق ساخته، فرصت‌ها و تهدیدهای بی‌شماری را در سپهر فرهنگی و اجتماعی کشورمان پدید آورده است که نیازمند واکاوی دقیق و نگاهی راهبردی است، به‌ویژه از منظر آسیب‌های فرهنگی ناشی از نقصان در حوزه حکمرانی محتوا که دستگاه حکمرانی در گذشته کمتر به آن توجه داشته است!

پدیده نمایش خانگی از همان بدو شکل‌گیری در مرداد ماه ۱۳۸۹، باچالش‌های متعددی دست به گریبان بوده است؛ از معضل قاچاق و پخش غیرقانونی محتوا که منجر به ورشکستگی برخی تولیدکنندگان شد، تا ورود سرمایه‌های مشکوک و پول‌های آلوده که همواره سایه‌ای از ابهام برشفافیت مالی این حوزه افکنده است. اما فراتر از این مسائل اقتصادی و ساختاری، چالش‌های فرهنگی و محتوایی و به تبع آن، مسائل مدیریتی و تنظیم‌گری، همواره دغدغه اصلی کارشناسان و دلسوزان فرهنگی کشورمان بوده است. با گذشت بیش از یک دهه از فعالیت مستمر این بخش از نظام فرهنگی و علی‌رغم برخی تلاش‌ها و مصوبات از جمله مصوبه سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی، مبنی بر تثبیت نظارت سازمان صداوسیما بر نمایش خانگی، همچنان شاهد تداوم و حتی تشدید برخی ابهامات و چالش‌های بنیادین در مدیریت و هدایت محتوایی این سکوها هستیم. اینجاست که پرسش اساسی مطرح می‌شود: چرا شبکه نمایش خانگی، که می‌توانست به ابزاری قدرتمند برای ارتقای فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی و بازویی توانمند برای رسانه ملی بدل شود، در برخی جنبه‌ها به پروژه‌ای نگران‌کننده و بالقوه خطرناک از منظر فرهنگی مبدل گشته است؟

یکی از شگفت‌انگیزترین جنبه‌های این حوزه، حجم انتقادات وارده از سوی طیف وسیعی از کارشناسان، اساتید دانشگاه، فعالان فرهنگی و رسانه‌ای و حتی هنرمندان برجسته کشورمان نسبت به عملکرد و خروجی محتوایی این سکوهاست. هنرمندان شاخصی از سینمای کشورمان، پلتفرم‌ها را «آثاری مخرب چه به جهت فرهنگی و چه به جهت هنری» توصیف کرده‌اند که «بدون آنکه نسبتی با مردم، سینما و این کشور داشته باشند، گسترش یافته‌اند و نسبتی با آرمان‌ها و اندیشه و فرهنگ بومی و هویتی ما ندارند». برخی دیگر از صاحب نظران نیز، ضمن ابراز شگفتی از فرآیندهای تولید در این حوزه، به توقف ناگهانی برخی پروژه‌ها پس از صرف هزینه‌های گزاف اشاره کرده و احتمال «پول‌شویی» را به عنوان یکی از دلایل مطرح می‌کنند. این نگرانی‌ها صرفاً به اهالی سینما محدود نمی‌شود؛ مسئولان حوزه سلامت نیز نسبت به عادی‌سازی آسیب به خود، ترویج مصرف الکل از طریق نمایش مکرر لوازم آن، نمایش مصرف سیگار و دخانیات و بازنمایی پرخاشگری‌های فیزیکی و عاطفی در تولیدات شبکه نمایش خانگی هشدار داده‌اند. این هشدارها، به‌ویژه با توجه به افزایش روزافزون خشونت عریان در سریال‌های اخیر که مملو از صحنه‌های قتل، ضرب و شتم و خونریزی است، اهمیتی دوچندان می‌یابد و این سوال را در ذهن مخاطب دغدغه‌مند ایجاد می‌کند که آیا سازندگان این آثار و مدیران سکوهای نمایش خانگی، اصول و آرمان‌های فرهنگی جامعه ایرانی را مدنظر قرار می‌دهند یا خیر.

متأسفانه، مسئله تنها به محتوای تولید داخل محدود نمی‌شود. شاهد انتشار فیلم‌ها و سریال‌های خارجی بعضاً نامناسبی در این بستر بوده‌ایم که نگرانی‌های جدی را برانگیخته است. به عنوان نمونه، انیمیشنی که آشکارا به ترویج مفاهیم الحادی و بی‌خدایی می‌پردازد، به راحتی در دسترس کودکان و نوجوانان کشورمان قرار گرفت. یا اصرار بر نمایش سریال‌هایی با محتوای ضدایرانی و تحریف‌گر تاریخی که با واکنش منفی بسیاری از کارشناسان مواجه شد، نمونه دیگری از این رویکرد سوال‌برانگیز است. کارشناسان رسانه بر ضرورت اخذ مجوز از نهادهای نظارتی برای تمامی سریال‌های خارجی، مشابه سریال‌های داخلی، تأکید کرده و پیشنهاد ممیزی پیشینی این آثار را مطرح کرده‌اند چرا که حذف محتوا پس از انتشار، کارایی لازم را نخواهد داشت و پیشگیری همواره بهتر از درمان است. با این حال، به نظر می‌رسد این دغدغه‌ها و پیشنهادات کارشناسی، آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته و همچنان شاهد انتشار محتواهای خارجی مسئله‌دار و حتی عرضه نسخه‌های اصلاح‌نشده برخی فیلم‌های سینمایی داخلی هستیم که پیشتر با ممیزی روی پرده سینماها رفته بودند. برخی برنامه‌های سرگرمی‌محور نیز در فصل‌هایی از خود با نمایش موقعیت‌هایی دور از شأن فرهنگ ایرانی، مصداق دیگری از این سهل‌انگاری یا هدف‌گذاری فرهنگی بوده‌اند.

یک نگاه عمیق‌تر به محتوای برخی تولیدات نشان می‌دهد که هرچند سریال‌های نمایش خانگی متنوع و سرگرم‌کننده هستند و نکات آموزنده نیز در برخی از آنها یافت می‌شود، اما محصولاتی نیز وجود دارند که از نظر محتوایی نامناسب بوده و گویی نه صرفاً برای سرگرمی و جذب مخاطب بلکه برای ترویج و عادی‌سازی موارد غیرفرهنگی ساخته شده‌اند. هشدار داده می‌شود که سکوهای نمایش خانگی، که می‌توانستند یک فرصت فرهنگی باشند، بر اثر کم‌توجهی بخش‌های هدایتی و نظارتی، به یک «تهدید» تبدیل شده‌اند. برخی صاحب‌نظران به عبور برخی سکوها از اهداف اقتصادی و ورود به فاز «تخریب» اشاره می‌کنند، جایی که شاهد مقاومت در برابر اصلاحات اعلامی نهاد تنظیم‌گر و هدف‌گیری موضوعاتی هستیم که با منافع ملی و ارزش‌های فرهنگی کشورمان در تضاد است. به عنوان مثال، در اوج حمایت ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین، آثاری در شبکه نمایش خانگی به نمایش درمی‌آید که علیه مقاومت تصویرسازی می‌کند و یا فیلم‌ها و سریال‌هایی در جهت افسانه‌سازی از برخی روایت‌های تاریخی خاص عرضه می‌شود. این پدیده‌ها، در کنار پرداختن به مسائلی چون مصرف مشروبات الکلی، روابط غیراخلاقی، تحریف تاریخ و مباحث ضددینی در برخی تولیدات داخلی، این سوال جدی را مطرح می‌کند که چه جریان یا افرادی در پسِ رساندن این نوع محتوا به عرصه رسمی نمایش خانگی قرار دارند و چرا برخورد متناسبی با اینگونه اقدامات صورت نمی‌پذیرد. به نظر می‌رسد جریانی که همواره در پی تأسیس «تلویزیون خصوصی» بوده، اکنون اهداف خود را از طریق این سکوها و با عادی‌سازی آفات اجتماعی و عبور از خطوط قرمز قانونی و فرهنگی، مانند نمایش بدون ضرورت دراماتیک برخی هنجارشکنی‌ها یا تحریف فاحش وقایع تاریخی، دنبال می‌کند.

بایستی به این نکته توجه داشت که سریال به عنوان یکی از عالی‌ترین ابزارهای تربیتی، نیازمند بررسی دقیق از منظر پیام‌های ترویجی است. ژانر غالب در این حوزه، گاه «شبه‌نوآر» توصیف می‌شود که جهانی تاریک، ناامن و گویی بی‌خدا را به تصویر می‌کشد. در این جهان برساخته، کنش و واکنش انسان‌ها فاقد رویکرد مثبت و متعالی است و فساد سیستماتیک همه‌جا را فراگرفته است. راهکارهای ارائه‌شده در این سریال‌ها نیز عمدتاً یا «ساختار زیرزمینی و شورشی» است و یا «رستن و مهاجرت». فصل مشترک اغلب این آثار، تأکید بر اقدامات فردی و قهرمانان برون‌سیستم است که عملاً القاکننده عدم اعتماد به ساختارهای رسمی و قانونی کشور است. گفتمان غالب بر این سریال‌ها، گاه بسیار خطرناک ارزیابی می‌شود: «شما در یک جهان ناامن و سیستمی غیرقابل اعتماد زندگی می‌کنید، پس بکش تا زنده بمانی!».

در این آثار، شاهد نقض حداقل‌های اخلاقی، رفتاری و تقوایی و نمایش انواع فسادها و رفتارهایی هستیم که جزو هنجارهای جامعه ایرانی نیست، اما از دریچه ابزاری ترویجی و تربیتی به نام سریال، تکثیر و عادی‌سازی می‌شود. تأثیر این سریال‌ها بر مخاطب، منفک کردن او از ساختار و جهانی است که در آن زندگی می‌کند؛ بسیاری از این آثار چنان از بافت فرهنگی و اجتماعی کشورمان دور هستند که اگر زبان فارسی و چهره بازیگران ایرانی نبود، تشخیص مکان وقوع داستان دشوار می‌نمود. این تولیدات هیچ نسبتی با ایرانی که هر سال میلیون‌ها نفر از مردمانش در راهپیمایی عظیم اربعین شرکت می‌کنند، برقرار نمی‌سازند و گویی به طور عمدی، تنها برش‌هایی خاص و اغلب منفی از جامعه را بازنمایی می‌کنند. تمرکز بر برخی برهه‌های تاریخی خاص و ابراز علاقه و ادای دین به این موقعیت‌ها، نشان‌دهنده نوعی جهت‌گیری خاص در این تولیدات است. این در حالی است که سریال به عنوان یک ابزار راهبردی، می‌بایست در خدمت اهداف کلان و اسناد بالادستی کشور، همچون بیانیه گام دوم انقلاب و مؤلفه‌های هفت‌گانه آن، قرار گیرد و بودجه و فرصت‌ها در این راستا تخصیص یابد.

توقیف برخی سریال‌ها به دلیل عدم دریافت مجوزهای قانونی و تمکین نکردن از مراجع ذی‌ربط که منجر به مسدود شدن موقت برخی پلتفرم‌ها نیز گردید، نمونه‌ای از چالش‌های موجود در این عرصه و لزوم پایبندی به قوانین و مقررات است. هرچند تلاش‌هایی از سوی نهادهای تنظیم‌گر، برای مناسب‌سازی محتوا برای خانواده‌های ایرانی و اجرای برنامه‌هایی نظیر برگزاری گردهمایی تحلیلگران شبکه نمایش خانگی برای ارزیابی سالانه وضعیت این حوزه صورت می‌گیرد و عنوان می‌شود که به ندرت شاهد پخش برنامه‌های فاقد مجوز بوده‌ایم و برنامه هفتم توسعه نیز برای این موضوع چاره‌اندیشی کرده است اما واقعیت آن است که عمق آسیب‌ها و پیچیدگی مسائل فرهنگی در شبکه نمایش خانگی، نیازمند عزمی جدی‌تر، نگاهی راهبردی‌تر و اقداماتی قاطعانه‌تر از سوی تمامی نهادهای مسئول، به‌ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و حتی سازمان صداوسیما است.

نقصان در حوزه حکمرانی فرهنگی محتوا در عرصه نمایش خانگی، دیگر یک مسئله حاشیه‌ای نیست، بلکه چالشی استراتژیک است که می‌تواند در درازمدت، هویت فرهنگی، انسجام اجتماعی و اخلاق عمومی جامعه را با مخاطرات جدی مواجه سازد. زمان آن فرارسیده است که با رویکردی انقلابی و دغدغه‌مند و با بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های کارشناسی و قانونی، برای ساماندهی این اقیانوس پرتلاطم محتوا چاره‌اندیشی شود تا این فرصت بالقوه، به جای تبدیل شدن به تهدیدی بالفعل، در مسیر تعالی فرهنگ و هنر ایران اسلامی قرار گیرد و از تبدیل شدن آن به ابزاری برای تخریب فرهنگی و اخلاقی جامعه، به ویژه نسل جوان، جلوگیری به عمل آید.

Source:


عرفه بازگشت به روزگار وصل

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: عرفه، نام یک روز نیست؛ نام یک بیداری و روزی است که دل در برابر نور زانو می‌زند، عقل از شوق سکوت می‌کند و جان در حضور بی‌کران معشوق از خویش تهی می‌شود، این روز، نه فقط فرصت دعاست، بلکه فرصتی است برای دیدن آن‌سوی پرده هستی و شنیدن صدای بی‌صدای خدا.

دعای عرفه، عاشقانه‌ای است که عقل را کنار می‌زند تا دل بی‌واسطه سخن بگوید: «الهی! چه کسی را دارم جز تو؟ و اگر تو را نداشته باشم، چه دارم؟» این نه پرسشی از جنس زبان، که فریادی است از عمق جان، اگر هنوز دلت می‌تپد و هنوز شب‌ها خوابت از دوری معشوق آشفته است.

همزمان با روز عرفه و از عصر طنین دعا و مناجات در مناطق مختلف مازندران طنین انداز می‌شود.

نسیم‌های رحمت در زندگی وزیدن گرفته است

مدیرکل تبلیغات اسلامی مازندران در گفت وگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه یکی از فرصت‌هایی که می‌تواند قلب انسان را به سوی خداوند متمایل کند عرفه است، گفت: نسیم‌های رحمت در زندگی ما وزیدن گرفته است و این نسیم‌ها قلب و روح و جان انسان را آرام می‌کند.

وی با بیان اینکه عرفه یکی از نسیم‌های رحمت الهی به شمار می‌رود، گفت: عرفه به معنای شناخت است و اینکه انسان یک شناخت دوباره نسبت به خداوند پیدا کند و در واقع قلب انسان به تنظیمات کارخانه‌ای و فطرت الهی خود برمی‌گردد.

وی با عنوان اینکه که فطرت انسان‌ها خدایی است، گفت: فرصت گفتگو با خداوند در قالب مناجات پرمعنایی به نام عرفه در امتداد مناجات سیدالشهدا فرصتی برای همه مؤمنان ایجاد می‌کند.

حجت الاسلام شریف تبار با اظهار اینکه در میان همه هیاهوی زندگی آنچه که ما را به خداوند نزدیک می‌کند، فرصت مناجات است و باید از آن بهره گرفت، تصریح کرد: در استان مازندران نیز در همه مساجد شاخص فرصت برای برپایی مراسم عرفه مهیا شده است.

عرفه؛ روزی که دل بی‌واسطه با خدا سخن می‌گوید، جان را به آرامش می‌رساند و انسان را به عمق بندگی و محبت الهی دعوت می‌کند.

حجت‌الاسلام، رضا حسین‌زاده مدرس حوزه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری گفت: در عرفه، خدا نه دور است و نه پنهان؛ نزدیک است، نزدیک‌تر از هر زمان، هر آه، هر اشک و هر نگاه خسته‌ای که رو به آسمان است، اجابت را می‌چشد، دل‌ها در صحرای عرفات به وسعت آسمان گشوده می‌شوند تا آنچه سال‌ها نگفته‌اند، اینجا بی‌حجاب فریاد کنند، در میان این نجواها، دعای امام حسین علیه‌السلام است که آسمان را می‌لرزاند، او از «من» می‌گوید، از آفرینش خویش، از قطره نطفه تا قامت بلند انسان، از اینکه چگونه خدا بی‌هیچ استحقاقی لبخند آفرینش را بر پیشانی‌اش نهاده است، از چشم و گوش و دل و جان، و از اینکه با تمام این نعمت‌ها باز هم گم شد، لغزید، خطا کرد و هنوز بازگشت را امید دارد.

در این روز، هر اشکی سندی است بر عشق و هر دعایی سلسبیلی است که جان را تطهیر می‌کند

وی در گفت وگو با خبرنگار مهر گفت: در این روز، هر اشکی سندی است بر عشق و هر دعایی سلسبیلی است که جان را تطهیر می‌کند، عرفه وقت آن است که بی‌نقاب، روبه‌روی خدای مهربان بایستی و بگویی: «خدایا! تو را شناختم، نه به واسطه عقل، که با تمام دل، در میان هزاران نعمت که حتی ندیدمشان… و باز، دوستت دارم، بی‌آنکه دلیلی بخواهد» ایستاده‌ایم، نه در عرفات، که در صحرای دل خویش، با چشمی نمناک و قلبی گره‌خورده به آسمان، امروز، آغوش خدا باز است، امروز، روز عرفه است؛ روزی برای پیدا شدن در گم‌شده‌ترین لحظه‌های عمر.

وی همچنین در ادامه با بیان اینکه در دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام، فرازهای ناب و سرشار از درد، مهر، شکر و اعتراف وجود دارد که بی‌واسطه با خداوند سخن می‌گوید و انسان را به اوج بندگی و عمق محبت الهی می‌برد، افزود: آغاز عاشقانه شکر و حیرت از خلقت خویش؛ «خدای من! مرا پدید آوردی، در حالی که هیچ نبودم، روزی‌ام دادی، به من معرفت بخشیدی و هدایتم کردی».

این استاد حوزه زبان شرم و ندامت را از دیگر فرازهای عرفه ذکر کرد و گفت: «خدای من! من آن کوچکم که بزرگم کردی، بنده‌ایم که گرامی‌ام داشتی، نادانی‌م که به من دانش آموختی، گم‌شده‌ای‌ام که راهم نمودی، و نیازمندی‌ام که بی‌نیازم ساختی».فریاد از غفلت و امید به رحمت: «خدای من! آیا پس از ایمان به تو، عذابم می‌کنی؟ و پس از آنکه عاشق تو شدم، مرا از خود می‌رانی؟ بازگشت شرمگینانه ولی امیدوار: «خدای من! اگر آن‌قدر برائت گریه کنم که مژه‌هایم فرو ریزد، و آن‌قدر ناله کنم که صدایم بریده شود، و آن‌قدر به درگاهت بایستم که پاهایم بشکند، و آن‌قدر رکوع کنم که کمرم خم شود… سپس تو این‌ها را از من نپذیری، باز هم حق با توست، و عدالتت محض است .»۵. فریاد عشق و امید به بخشش: «خدای من! چگونه تو را بخوانم، در حالی که من همان گنهکارم؟ و چگونه امیدم را از تو ببرم، در حالی که تو همان خدای مهربانی؟».

حجت‌الاسلام حسین‌زاده تصریح‌کرد: روز عرفه، فرصتی ناب برای بازگشت به خویشتن و به سوی خداست؛ فرصتی برای گفت‌وگوی بی‌واسطه دل با معشوق، اعتراف به خطاها و امید به رحمت بی‌کران الهی، هر اشک و هر دعا در این روز ارزشمند، پلی است که ما را از خود به سوی خدا می‌برد.

همزمان با روز عرفه مساجد و بقاع متبرکه و شاخص مازندران برای میزبانی از مؤمنان و مناجات خوانی مهیا است و امروز نوای الهی در همه مناطق مازندران طنین انداز می‌شود.

همچنین در روز عرفه مصادف با نهم ذی‌الحجه، اوقاف مازندران با برپایی مراسم پرفیض دعای عرفه فرصتی معنوی جهت بهره‌مندی از فیوضات این روز شریف فراهم می‌آورد و با توجه به اهمیت این روز، تمهیدات لازم برای برگزاری هرچه باشکوه‌تر مراسم دعای عرفه در امامزادگان و اماکن مذهبی استان اندیشیده شده است.

Source: