“چالش‌های کتابخوانی: وقتی جیب مردم خالی است!”

کتاب گران نیست، جیب مردم خالی‌ست!

خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ – حسام آبنوس: «کتاب گران است» این گزاره غلط بارها و بارها از سوی افراد مختلف تکرار می‌شود و پرتکرارترین آن هم از سوی جامعه مصرف‌کننده‌ای است که می‌خواهد گاهی کتابی بخرد ولی با قیمت‌هایی روبه‌رو می‌شود که دود از کله‌اش بلند می‌کند. قیمت‌هایی که واقعاً هم کم نیستند ولی اگر بخواهیم کمی با جزئیات درباره آن حرف بزنیم شاید به این جمع‌بندی برسیم که کتاب خیلی هم گران نیست. به هر صورت ماجرای قیمت کتاب به قدری مسئله مهمی است که پایش به نشست خبری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم باز شد. هرچند سید عباس صالحی سعی کرد با توجه به محدوده فعالیت و مسئولیتش به آن جواب بدهد که یکی از آن جواب‌هایی است که نه تنها دردی از مخاطب برطرف نمی‌کند که او را به جوابی ارجاع می‌دهد که او خیلی متوجهش نمی‌شود.

سید عباس صالحی در اولین نشست خبری خود بعد از تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم که روز ۲۳ دی برگزار شد، در پاسخ به سوالی مبنی بر قیمت کتاب و حذف شدن آن از سبد خانوار گفت: «این اتفاق با متغیر قیمت کاغذ خود را نشان داد. با توجه به ثبات نسبی کاغذ و یارانه‌های بودجه‌ای که از نظر ارزی در حوزه کاغذ در سال ۹۸ قرار گرفت، مدیریت بر فضای قیمت کتاب به شکل نسبی بود اما در سال‌های اخیر این مشکل قابل توجه شده است. متغیر اصلی این حوزه کاغذ است و در نوسانات مؤثر است. ما هم در نامه‌ای که به جناب عارف معاون رئیس جمهور نوشتیم این درخواست را داریم. متغیر ارز و تغییرات قابل توجه آن که مؤثر در این حوزه است، همچنان شرایط خود را ایجاد کرده و این خطر را جدی می‌کند که کتاب به یک کالای لوکس تبدیل شود.»

مسئله اول در این پاسخ این است که آقای وزیر ماجرای قیمت کتاب را به قیمت کاغذ و بعد به نوسانات دلار گره زد. گره زدنی که خیلی هم بی‌راه نیست. ولی آیا نوسانات قیمت دلار و تأثیر آن بر کاغذ باید سبب حذف شدن این محصول فرهنگی از سبد خانوار ایرانی شود؟ با این منطق اگر از وزیر کشاورزی درباره حذف شدن «مرغ» یا «گوشت» از سبد غذایی خانواده ایرانی سوال شود، احتمالاً او هم پاسخ خواهد داد به دلیل نوسانات قیمت دلار، قیمت خوراک دام و طیور هم متغیر است و باعث حذف مرغ و گوشت از سبد مصرف خانوار شده است. مسئله اول این است که مگر نوسانات دلار و تأثیر آن بر کالاها که امر امروزی نیست که بخواهیم حذف کتاب از سبد مصرف فرهنگی خانوار را به آن گره بزنیم. علاوه بر این چون اینجا حرف از کتاب است کسی حساس نمی‌شود ولی اگر مرغ و گوشت هم از سبد خانوار حذف شود مسئولین اینگونه با آن مواجه می‌شوند و از «لوکس شدن» مرغ و گوشت سخن به میان می‌آورند؟

از سوی دیگر این سوال وجود دارد مگر چند درصد از ناشران از کاغذ حمایتی و یارانه‌ای استفاده می‌کنند که آقای وزیر علت حذف کتاب از سبد مصرف فرهنگی خانوار را به آن گره می‌زنند. کتاب‌هایی که بدون پشتوانه کاغذ یارانه‌ای و حمایتی منتشر می‌شوند و مخاطبان خود را دارند دلیلی بر رد این ادعا است که بخواهیم حذف شدن کتاب را به ماجرای نوسانات دلار و ناپایداری قیمت کاغذ گره بزنیم. علاوه بر این توصیه می‌کنم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون فرهنگی و سایر مدیران مرتبط در حوزه کتاب، بعد از ساعت هشت شب سری به خیابان انقلاب بزنند تا ببینند «اُفست‌فروشان» چگونه عرصه خیابان و پیاده‌رو را فتح کرده‌اند و کتاب می‌فروشند. آیا این کتاب‌ها نیز با کاغذ حمایتی و دولتی منتشر می‌شوند؟ کتاب‌هایی که اصطلاحاً به آن‌ها کتاب‌های قاچاق گفته می‌شود و با کاغذ آزاد منتشر می‌شود و اتفاقاً مخاطبان خوبی هم دارند و فروش می‌روند. پس اینکه ماجرای حذف کتاب را به قیمت کاغذ گره بزنیم، آدرس غلط دادن است. البته منکر نیستم کاغذ به عنوان ماده اصلی و اولیه تولید کتاب نقش مهمی در تولید کتاب دارد ولی همه قصه حذف کتاب از سبد مصرف فرهنگی خانوار نیست و شاید بهتر است ماجرا را جای دیگری دنبال کنیم.

سیدعباس صالحی در بخش دیگری از پاسخش به «تبدیل شدن کتاب به یک کالای لوکس» اشاره می‌کند. اشیا و محصولات یا ذاتاً لوکس‌اند یا شرایط و اقتضائاتی سبب لوکس‌شدن آن‌ها می‌شود. کتاب طبیعتاً در دسته اول نیست و در دسته دوم قرار می‌گیرد. اما چه چیزی باعث شده کتاب تبدیل به کالای ظاهراً لوکسی شود که دست مخاطبان به آن به راحتی نمی‌رسد؟ به گمانم پاسخ به این پرسش، روشن می‌کند که پیچ قضیه کجاست و سیدعباس صالحی به ظرافت از کنار آن عبور کرده و آن را مسکوت گذاشته است. بر این باورم که ماجرای حذف کتاب از سبد خانوار و لوکس شدن آن نسبت مستقیم با درآمد و هزینه‌های خانوار دارد که سیدعباس صالحی نخواست درباره آن حرفی بزند. در واقع حتی اگر بپذیریم که قیمت کاغذ عامل گرانی کتاب است که معتقدم مطلق نیست، کالاها و محصولات دیگر هم با نوسان قیمت دلار بالا و پایین می‌شوند و این اتفاق تازه‌ای نیست که آقای وزیر آن را اینگونه برجسته کرده است. مردم در قصه گران شدن همه محصولات دارند این ماجرا را می‌بینند ولی کتاب و سایر محصولات فرهنگی قربانی این نوسان و ناپایداری است که دلیلش این است که با توجه به وضعیت معیشتی و درآمدی آن‌ها مردم اول به فکر سیر کردن شکم خود و خانواده‌شان‌اند و اگر چیزی بماند به تفریحات و بعد آموزش اختصاص می‌دهند و کتاب در پایین‌ترین مرتبه اولویت‌ها قرار دارد. هرچند که این جواب آقای وزیر برای صنف نشر جواب راضی‌کننده و شادی‌آوری بود ولی دردی از مردمی که دلشان می‌خواهد کتاب بخوانند ولی دستشان به آن نمی‌رسد، دوا نمی‌کند. مردمی که به دلیل تنگدستی قید کتاب را زده‌اند و وضعیت حقوق و دستمزد سبب شده که کتاب ظاهر لوکس به خود بگیرد.

حالا بیایید با هم یکی دو تا آمار بررسی کنیم تا شاید بیشتر در جریان ماجرای گران بودن یا نبودن کتاب قرار بگیریم. برای این بررسی سراغ کتابی رفتم که در طول سال‌ها بارها تجدید چاپ شده و کتابی بوده که روند فروش آن متوقف نشده و همواره در بازار وجود داشته است. در مورد اول در سال هشتاد و هشت، قیمت پشت جلد آن کتاب دوازده هزار تومان بوده است. بنا بر خبری از سایت وزارت کار، حداقل دستمزد در آن سال دویست و هفتاد و چهار هزار و پانصد تومان تصویب شده بود. یعنی قیمت آن کتاب کمی بیشتر از چهار درصد (چهار و سه دهم درصد) حقوق یک ماه یک کارگر بوده است.

حالا بیایید به سال هزار و چهارصد و سه. حداقل دستمزد در این سال برای کارگر نه میلیون و ششصد و شصت و شش هزار تومان در نظر گرفته شده است. حالا باید برای همان کتاب دوازده هزار تومانی که الان ششصد و چهل و پنج هزار تومان قیمت دارد، چیزی حدود کمی بیشتر از شش و نیم درصد (شش و شصت و هفت صدم درصد) از حقوق یک ماه کارگر پرداخت شود.

یعنی بعد از گذشت ۱۵ سال قیمت آن کتاب چیزی حدود دو درصد در نسبت با حقوق کارگران افزایش قیمت داشته است. این در حالی است که مرغ و گوشت و سایر ملزومات اولیه مانند مسکن و پوشاک افزایش قیمت‌های نجومی داشته است. پس مسئله گرانی کتاب نیست مسئله آنجاست که هزینه‌های دیگر زندگی به قدری بر مردم گران آمده که ترجیح می‌دهند قید کتاب و ارتا فرهنگی خود را بزنند. این آدرس غلطی که حالا وزیر فرهنگ هم به آن ارجاع می‌دهد پاک کردن صورت مسئله است. صورت مسئله‌ای که ریشه در دستمزد و توان مالی افراد دارد و ربطی به قیمت کاغذ و حواشی آن ندارد. در واقع مردم برایشان حواشی صنعت اهمیتی ندارد، همانطور که آن‌ها کاری ندارند قیمت خوراک دام و طیور بر اثر نوسانات دلار به چه وضعیتی در آمده، کاری هم به اینکه قیمت دلار چه تأثیری بر قیمت کاغذ و در پایان قیمت تمام‌شده کتاب می‌گذارد، ندارند.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر می‌خواهد واقع‌بینانه به ماجرای مطالعه و خرید کتاب نگاه کند، باید در مجموعه دولت فکری به حال دستمزدها و معیشت خانوار کنند و از دادن آدرس‌های غلط به افکار عمومی، مخاطبان و اهالی حوزه کتاب پرهیز کنند. اگر کتاب شده حکایت ضرب‌المثل: «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» دلیلش این است که مردم توان دست بلند کردن ندارند و اصطلاحاً «از کوته‌ی ماست که دیوار بلند است» وگرنه کتاب کالای لوکسی نیست و نباید هم باشد و دولت و مجموعه آن باید برای دسترسی همگانی و برقراری عدالت فرهنگی تلاش کنند. این حق تمام شهروندان است که به محصولات فرهنگی روز به آسانی دسترسی داشته باشند و مسئولین با آدرس غلط دادن فقط از خود سلب مسئولیت می‌کنند. هرچند می‌توان با تخصیص بودجه به گسترش شبکه کتابخانه‌های عمومی کشور (مانند اتفاقی که در دولت سیزدهم روی داد) دسترسی مردم به کتاب‌ها را آسان‌تر کرد. اتفاقی که می‌تواند زمینه گسترش عدالت فرهنگی را فراهم کند و افراد بیشتری را در بخش‌های مختلف کشور به کتاب وصل کند.

Source: