قصه «تاجی» که در جشنواره تهران حضور نداشت!
مهدی برجیان نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «تاجی» که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و به رقابت میپردازد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ایده این فیلم کوتاه بیان کرد: ایده «تاجی» برداشتی از یک شخصیت واقعی است که در خلال تحقیقات فیلمنامه فیلم دیگری شکل گرفت و یک خطی آن داستان به علاوه تخیلات خودم تبدیل به فیلمنامه «تاجی» شد.
وی توضیح داد: بستر داستان «تاجی» در یک کارخانه روایت میشود و فضای این فیلم با فیلم های قبلی من متفاوت است. فیلم های قبلی ام همیشه در مکان های کوچک و با ۱ الی ۲ شخصیت فیلمبرداری میشد اما در «تاجی» علاوه بر ۳ الی ۴ شخصیت محوری، با تعداد زیادی از کارگران، هنروران و شخصیتهای فرعی روبهرو بودم و این ساختار را برایم متفاوت میکرد و برایم چالش جذابی بود.
برجیان درباره انتخاب بازیگران فیلمش گفت: انتخاب بازیگر در هر پروژهای بر اساس اندازه نقش و شخصیتپردازی که در ذهن نویسنده و کارگردان شکل گرفته، صورت میپذیرد. در این فیلم هم به همین شکل بود. من زمانی که فیلمنامه مینویسم در زمان دیالوگ نویسی به بازیگرهایی که در ذهنم میگذرد، فکر میکنم؛ به لحن، هیبت و به تواناییهای آنها فکر میکنم و عملاً انتخابهای خودم را زمانی که فیلمنامه را تمام میکنم، انجام دادم. اینجا هم تقریباً همینطور بود، جز نقش تاجی که با وسواس بیشتری انتخاب کردم و به نظر خودم بهترین انتخاب بود.
در جشنواره فیلم کوتاه تهران به جرات میتوانم بگویم که در حق فیلم کوتاه «تاجی» جفا شد و این فیلم قربانی کج سلیقگی هیئت انتخاب و مدیران جشنواره شدوی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجودی که فیلم «تاجی» برای فجر انتخاب شد اما در چهل و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران پذیرفته نشد، توضیح داد: انتخاب فیلمها در هر جشنوارهای به سطح سلیقه و سواد هیئت انتخاب برمیگردد و ممکن است یک فیلم در یک جشنواره حضور داشته باشد اما در جشنوارهای دیگر نباشد و این موضوع، دلیل بر بد یا خوب بودن آن فیلم نیست. در جشنواره فیلم کوتاه تهران به جرات میتوانم بگویم که در حق فیلم کوتاه «تاجی» جفا شد و فیلم قربانی کج سلیقگی هیئت انتخاب و مدیران جشنواره شد.
این کارگردان سینما درباره حضور در جشنواره فیلم فجر و اینکه این رویداد چقدر در ادامه مسیر فیلمسازیاش موثر است، گفت: برای هر فیلمسازی حضور در رویداد بزرگ «فجر» هم آرزو و هم باعث افتخار است و من هم از این قاعده مستثنی نیستم؛ قطعاً حضور در مهمترین جشنواره سینمایی کشور برای هر فیلمسازی در ادامه مسیرش موثر خواهد بود.
وی در پاسخ به اینکه امیدوار به دریافت سیمرغ فیلم کوتاه فجر است، برای این جایزه ابراز امیدواری کرد و افزود: جایزه سیمرغ باعث افتخار برای هر فیلمسازی است اما امیدوارم دریافت جایزه سیمرغ برای ما بچههای فیلم کوتاه، خوش یمن باشد و باعث پیشرفت در مسیر فیلمسازیمان شود چون به هر حال سیمرغ گرفتن برای هر فیلمسازی اعتبار خواهد داشت.
برجیان در پایان درباره بزرگترین رویداد سینمایی و تاثیر آن بر مسیر فیلمسازیاش گفت: قطعاً جشنواره فیلم فجر پل مستحکم و انگیزه بسیار مهمی برای ساخت فیلم بلند برای ما محسوب میشود.
«تاجی» ششمین فیلم کوتاه مهدی برجیان در مقام کارگردان است. این فیلم، قصه تاجی سر کارگر کارخانه را روایت میکند که زنی سر سخت و قوی است. او در اوج مشکلاتش برای زندگی اش باید تصمیم مهمی بگیرد …
مرتضی خانجانی، فاطمه نیشابوری، شمیلا تابش، فاطمه حسنی، روحیه محمودی، فائزه وفایی، الهه موچانی، علی باقری، احد شاملو و غلامرضا رمضانی، به همراه جانیار اسکندریان بازیگر کودک، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.
عوامل فیلم کوتاه «تاجی» عبارتند از تهیهکننده، نویسنده و کارگردان: مهدی برجیان، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: نوید کریمپور، دستیار دوم کارگردان : پوریا سلیمانی، دستیار کارگردان: یاسمن زلقی، منشی صحنه: زهرا مهدوی، مدیر فیلمبرداری: مصطفی صادقی، مشاور گروه فیلمبرداری: ادیب سبحانی، دستیار اول فیلمبردار: سعید کرمی، گروه فیلمبرداری: علی منوچهرپناه، نوید عبدی، علی رضایی و محمد ریزآبادی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: نوید سجادی حسینی، اپراتور دوربین: علی صالحی، استدیکم: امیر کتبزاده، استوری برد: علی باقری، تدوین: علی شیخی، موسیقی: بهنام شجاعی، صدابردار: مهدی فیضمندیان، دستیار صدابردار: محسن مصلح، طراح صحنه و لباس: سحر شهامت، دستیار اول صحنه: امید نجومی، مدیر صحنه: محمد نصیری فر، دستیار لباس: کتایون فربد، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، مجری چهره پردازی: حانیه محمودآبادی و زهرا حمیدی، مدیر تولید: مرتضی رحمانی، مدیر تدارکات: رامین علیزاده، مسئول هنرور: مهرداد جوزی، سینه موبیل: محمدرضا مشهور نیکنام، مدیر روابط عمومی و رسانهای: آزاده فضلی.
Source:
شماره زمستانی آزما روی پیشخان آمد
به گزارش خبرنگار مهر، شماره ۱۸۷ ماهنامه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی «آزما» ویژه دی و بهمن ۱۴۰۳ بهتازگی با بخشهایی چون سفیدخوانی، مقاله، یادداشت، گفت و گو، شعر، در حوالی صحنه، داستان ایرانی، داستان خارجی، نقد و نظر منتشر شده و روی پیشخان مطبوعات آمده است.
در بخش سرمقاله مطلبی با عنوان «مردم سرخوش یا کارناوالی از اعتراض» و در بخش یادداشت اینمجله، مطلبی با عنوان «اندر حکایت هوش مصنوعی و فسیل و هتل به چاپ رسیده است. «درک تازهای از نیمه تاریک زندگی» عنوان گفتگو با حسن میرعابدینی است. بازار داغ کتاب صوتی و پادکست هم از مطالب منتشره بخش گزارش این شماره از ماهنامه آزما به شمار میرود.
در بخش پرونده ایننشریه هم مطالبی با عناوینی همچونی زنان ایران و مبارزه با استبداد، سه نقد از فاطمه سیاح، سیاح اسیر دگماتیسم سوسیالیستی(گفتگو با محمد دهقانی)، کار هنر بازآفرینی واقعیت است، نه بازنمایی آن(گفتگو با دکتر ایرج پارسی نژاد)، فاطه سیاح، خدمتگزار صدیق علم و فرهنگ، نگاهی به جدل قلمی فاطه سیاح و احمد کسروی منتشر شده است.
دهخدا و انتشار روزنامه صوراسرافیل در سوئیس در بخش سفیدخوانی، ناتالیا گینزبورگ از ابروتزو، تا فضیلت های ناچیز می گوید در بخش گفتگو، کامیشیبای و دنیای داستان گویی در بخش یادداشت از جمله مطالب منتشره این شماره از ماهنامه آزما به شمار می رود.
در حوالی صحنه یکی از بخشهای همیشگی آزما بوده که در اینشماره شامل مطالبی با عناوینی همچون وارثان بی گناه خطاهای گذشتگان، مسعود فروتن از ژاله علو می گوید، صدای جبار سینک، روی صحنه اکتینگ میشود.
تشییع جنازه و در کوه آینه ورزان از مطالب منتشره بخش داستان ایرانی و مرگ من و سطح زندگی از مطالب منتشره بخش داستان خارجی به شمار میرود.
در بخشی از این ماهنامه آمده است؛
هر جامعه ساختاری دارد و بستری را به وجود می آورد که کنش اجتماعی در آن صورت می گیرد. در گذشته یکی از شایع ترین کارهای تاریخ نگاران، شرح حال نویسی بود. اما امروز تنها توصیف شرح حال یک فرد حائز اهمیت نیست بلکه بررسی و تحلیل تأثیر نهاد خانواده و به دنبال آن جامعه بر شکل گیری شخصیت او مهم است و اینکه کنش آن فرد چه تأثیری بر فضای جامعه خود گذاشته است.
فاطمه سیاح زنی اهل علم و دانش بود و ما برای توصیف و تفسیر شخصیت او که در دوران گذر از سنت به تجدد، در خانواده ای اهل علم در خارج از مرزهای ایران متولد شد، تحصیل کرد و بالید، باید به عناصری چون ساختار و عاملیت توجه کنیم تا دریابیم ساختار اجتماعی و فرهنگی چگونه در فرآیند تبدیل او به چهره ماندگار عرصه علم و بداری زنان ایرانی مؤثر بوده است. از سوی دیگر، اراده و انتخاب او به عنوان یک کنش گر فعال و زندگی و تحصیل در روسیه تا چه حد دخیل بوده و سرانجام بانو سیاح چه تأثیری بر ساختار جامعه ایران گذاشته است.
در بخش دیگری از این ماهنامه آمده است؛
یکی از ناشران خوش ذوق کتاب کودک که مجموعه ای دلنشین از کتاب های کودکانه درباره مفاخر ایران منتشر می کند، چندی پیش از من خواست که یک عنوان از مجموعه کتاب های انسان های کوچک، آرزوهای بزرگ را بنویسم. من هم صبحی مهتدی را به دلیل جایگاهی که در شکل گیری و نهادینه سازی ادبیات کودک در ایران داشته است پیشنهاد کردم. صبحی بی شک از پیشگامان و چهره های مؤثر ادبیات کودک است.
عناوینی چون اولین قصه گوی رادیوی ملی ایران و اولین بازنویس افسانه ها و قصه های عامیانه برای کودکان ایرانی سبب شده است که فراتر از ادبیات کودک، نام او در تاریخ ادبیات و فرهنگ معاصر کشورمان نیز ماندگار شود.
ناشر پیشنهاد مرا پذیرفت و من هم مشغول مرور منابع و یادداشت های قدیمی ام در این باره شدم. طراحی ده صحنه لازم برای نوشتن کتاب را تمام کرده بود که ناشر اطلاع داد همکارانش به طور جدی نگران ناشناس بودن صبحی در میان عموم مردم و فروش نرفتن کتاب هستند و از من خواست که شخصیت دیگری را انتخاب کنم. به هرحال حاصل آن مروز ناکام و تأمل ناتمام این چند سطر است که به گمانم دربردارنده چند نکته کمتر گفته شده و اصلاح برخی اغلاط رایج درباره شخصیت و زندگی صبحی است.
اینمجله با ۷۳ صفحه و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
Source: زینب رازدشت تازکند