سرسختترین دشمن مؤمنان چه کسانی هستند؟
خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: نهضت «زندگی با آیهها» که از سال گذشته آغاز شده با استقبال شایانی روبهرو گردیده است. باید در وادی زندگی، با نوای قرآن همدم شویم و در هر کنج و کنار، جلوههای انس با کلام وحی را پدیدار سازیم. از گنجینه امثال قرآنی، برای بنای فرهنگی استوار بهره گیریم و آیات پرکاربرد را در حافظه سپرده، در سخن و عمل به کار بندیم، تا در این عرصه، نقشی ایفا کنیم. به سان پیامبر رحمت (ص) که خُلقش قرآن بود، ما نیز در پی کسب این منش والا باشیم. در راستای اعتلای نهضت ملی «زندگی با آیهها»، هر گامی که برداریم، چراغی فرا راه جامعه روشن کردهایم؛ نهضتی که در پی فهم و تبیین آیات الهی است. با همراهی و تشویق یکدیگر، این حرکت را تقویت کنیم، تا این کوششها، ثمری نیکو به بار آورد.
سوره مائده آیه ۸۲
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَیٰ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ یقیناً سرسختترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت. و البته نزدیک ترینشان را در دوستی با مؤمنان، کسانی می یابی که گفتند: ما نصرانی هستیم. این واقعیت برای آن است که گروهی از آنان کشیشان دانشمند و عابدان خدا ترس اند، و آنان [در پیروی از حق] تکبّر نمیکنند.
اهل شرک و یهود مؤمن را / هست دشمنترین دشمنها
گوسالهپرستان کینهتوز
دل موسی (ع) از گوسالهپرستیشان خون بود و دل محمد (ص) از عهدشکنیهای تمامنشدنیشان. قومی بودند که خدا از چنگ اسارت فرعونی نجاتشان داد و در روزگاری دیگر خود به فرعونهایی تازه تبدیل شدند. حساب آنها که گوشی برای شنیدن حق و قلبی برای پذیرش ایمان دارند، جداست اما تا بوده یهود چشم دیدن هیچکس را در این جهان نداشته! زمانی هفتاد پیامبر همعصر را در یک روز به خاک و خون کشیدهاند و زمانی دیگر چند ده هزار کودک را در غزه به قتل رساندهاند. با چنین دشمن کینهتوزی جز از راه مبارزه نمیتوان سخن گفت. بر چنین اهریمنهایی جز با باطلالسحر یکدلی و یکرنگی نمیتوان پیروز شد.
دشمنی آشکار، حقیقتی ماندگار
تصور کنید شما ناخدای یک کشتی در دریایی پر از طوفان هستید. اگر ندانید کدام صخرهها تا نزدیک سطح آب ارتفاع دارند و یا جریانهای مخالف از کدام سمت میآیند، احتمال غرق شدن کشتی بسیار بالاست. شناخت این موانع، نخستین قدم برای مدیریت درست مسیر است. حال اگر کشتی را به جامعه مؤمنان تشبیه کنیم، دشمنانی که قصد ضربه زدن دارند همان صخرههای پنهان و جریانهای مخرباند که باید آنها را شناخت.
قرآن، این حقیقت را با صراحت بیان میکند: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا [۱]. خداوند به ما هشدار میدهد که در مسیر ایمان، دشمنانی هستند که با تمام توان علیه شما اقدام خواهند کرد؛ دشمنانی که نهتنها با شما سازش نمیکنند، بلکه با تمام قوا برای از بین بردن شما تلاش میکنند.
سرسختترین دشمن مؤمنان، یهودیان تحریفگر و مشرکان هستند. یهودیان صهیونیست، با تکیه بر جهانبینی استکباری خود، هر حرکتی را که سلطهگریشان را به چالش بکشد، تحمل نمیکنند. آنها به شدت دنیا طلبند و از مرگ میترسند و حاضرند برای مدت کوتاهی زنده ماندن هر جنایتی را انجام بدهند. از نگاه آنان هیچکس بر یهود برتری ندارد و هر جنایتی در حق غیر یهودیان مجاز است. مشرکان نیز، که مسیر زندگیشان بر پایه هوای نفس و مادیگرایی بنا شده است، نمیتوانند حقیقت ایمان و عدالت را بپذیرند. این تقابل، تقابلی تاریخی است که تا امروز ادامه دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودهاند: «امروز دشمن اسلام و آن دشمن اصلی، آن اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار [۲]، همین استکبار و صهیونیسم است؛ اینها هستند که در واقع دارند با اسلام با همهی وجود خودشان مقابله و معارضه میکنند .»[۳]
از این آیه شریفه فهمیده میشود که نشانه مؤمنان واقعی آن است که یهودیان مستکبر با آنان دشمنی میکنند و اگر این گروه از یهودیان مستکبر با کسی رابطه دوستی بر قرار کنند معلوم میشود که او مؤمن نیست، اگر چه مدعی ایمان باشد. «آن روزی که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است .»[۴] خداوندی که لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [۵] است وعده میدهد که اگر با تمام توان خود در برابر این دشمنان بایستیم، إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ: پیروزی، قطعی خواهد بود.
خداوند در این آیه از ما خواسته است که:
دشمن اصلی و دیرینه خود را بشناسیم و خود را برای مقابله با او آماده کنیم.
برای عمل به این آیه در زندگی میتوانیم:
_ درباره نقشهها و روشهای این دشمن اصلی و ابزارهایش برای تضعیف جامعه، مطالعه و آگاهی پیدا کنیم.
_ در برابر تبلیغات منفی دشمن، محتوای مثبت و مفید تولید کنیم و به گسترش ارزشهای اسلامی در فضای مجازی کمک کنیم.
_ در زندگی روزمره، از مصرف کالاها و محتواهایی که توسط دشمنان برای تخریب فرهنگ و اعتقادات ما طراحی شده، خودداری کنیم.
[۱]. سوره مائده، آیه ۸۲
[۲]. سوره قصص، آیه ۴۱: پیشوایانی که مردم را به آتش دعوت میکنند.
[۳]. مقام معظم رهبری، بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم و امام صادق ۱۳/۰۸/۱۳۹۹
[۴]. صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۲
[۵]. سوره فتح، آیه ۴ و ۷
Source: سمانه نوری زاده قصری
هنر معاصر اصفهان در وضعیت ابهام و ایهام
به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا ارواحی، در نشستی تخصصی جنبی «نمایشگاه یک شاخه گل سرخ» که امشب جمعه در گالری دیدار برگزار شد به بررسی تأثیر سیاست، هویت، متریال و مفهوم در هنر معاصر پرداخت. وی در این نشست به تحلیل ارتباط میان هنر، سیاست و جامعه پرداخته و به چالشهای موجود در این حوزه اشاره کرد.
هنرمند و محدودیتهای سیاسی و اجتماعی
ارواحی در این نشست اظهار کرد: هنرمندان آزادیهایی دارند و میتوانند کارهایی انجام دهند، اما فضای سیاسی و سیاستمداران ممکن است برخی آثار را نپذیرند و اینگونه عنوان کنند که یک اثر هنری میتواند موجب آشوب یا اغتشاش در جامعه شود. در چنین شرایطی، هنرمند با محدودیتهایی روبهرو است و نمیتواند هر ایدهای را به اجرا درآورد.
وی افزود: این تقابل میان هنر و سیاست باعث میشود که متریال در هنر بهعنوان یک کارکرد سیاسی مورد توجه قرار گیرد. در گذشته نیز متریال در آثار هنری اهمیت داشت، اما در هنر معاصر، این مواد میتوانند بهطور مشخص کارکرد سیاسی پیدا کنند. برای مثال، در آثار برخی هنرمندان مانند آنیش کاپور، استفاده از موادی که حس لاشه، خون یا انزجار را منتقل میکند، بخشی از مفهوم اثر به شمار میرود.
هویت در هنر معاصر؛ از جغرافیا تا علاقه فردی
این منتقد و پژوهشگر هنر در ادامه با اشاره به تغییر مفهوم هویت در هنر معاصر گفت: هویت در گذشته بیشتر بر مبنای جغرافیا، مرزها و فرهنگ تعریف میشد، اما امروزه هویت بر اساس علاقه شکل میگیرد. برای مثال، در میان نسل جوان، علاقه به یک بازی ویدئویی میتواند زمینهساز شکلگیری یک هویت جمعی شود. به همین ترتیب، علاقهمندان به یک فیلمساز خاص، مانند الکساندر خودوروفسکی، ممکن است هویت خود را پیرامون آثار او تعریف کنند.
وی افزود: در کنار این تغییرات، نظریات جنسیت و مباحث مرتبط با هویتهای کوییر نیز در هنر معاصر جایگاه ویژهای پیدا کردهاند. این موضوعات در راستای یک مفهوم گستردهتر، یعنی انسانمحوری، مطرح میشوند. اگر ما به گرایشهای جنسی متفاوت احترام میگذاریم، این به دلیل اهمیت ویژگیهای انسانی است. همچنین، نظریههای بینافرهنگی نیز بر این اصل تأکید دارند که هیچ فرهنگی برتر از دیگری نیست و تعامل فرهنگی باید بر مبنای نگاه برابر شکل بگیرد.
هنر اصفهان پس از مواجهه با جریانهای معاصر
ارواحی در بخش دیگری از سخنان خود به وضعیت هنر معاصر در اصفهان اشاره کرد و گفت: در بررسی وضعیت هنر در اصفهان، باید سه مرحله را در نظر گرفت: نخست آنچه که در غرب بهعنوان هنر معاصر مطرح است، دوم آنچه پیشتر در اصفهان وجود داشته و سوم وضعیت فعلی هنر اصفهان پس از مواجهه با جریانهای معاصر. پرسشی که مطرح میشود این است که آیا این وضعیت سوم را میتوان بهعنوان هنر معاصر شناخت یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را باید به خود هنرمندان و مخاطبان واگذار کرد.
وی ادامه داد: بر اساس نتایج پژوهشی که پنج سال پیش در حوزه هنر معاصر اصفهان انجام شد و ما حصل آن این پژوهش در کتابی تحت عنوان «درآمدی بر هنر معاصر اصفهان» منتشر شد، هنرمندان اصفهانی در آثار خود به فرم اهمیت میدهند، اما در برخی موارد، ایده را برتر از فرم میدانند. بعضی از آثار از جنبه زیباییشناختی برخوردارند، اما همچنان ایده در اولویت قرار دارد. در مواردی دیگر، هنرمندان فرم را در خدمت ایده قرار میدهند و این باعث میشود که زیباییشناسی اثر همچنان اهمیت داشته باشد.
محدودیتهای نمایش آثار هنری در فضای عمومی
این منتقد و پژوهشگر هنر به مسئله نمایش آثار هنری در اصفهان اشاره کرد و گفت: در پژوهش کتاب درآمدی بر هنر معاصر اصفهان مشخص شد هنرمندان اصفهانی تمایل بیشتری به نمایش آثار خود در گالریها دارند تا در فضاهای عمومی. این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله محدودیتهای مجوزها، سانسور و شرایط سیاسیاجتماعی موجود. همچنین، محافظهکاری که در فرهنگ سنتی اصفهان وجود دارد، ممکن است موجب شود که هنرمندان ترجیح دهند آثارشان را در فضای کنترلشده گالریها به نمایش بگذارند.
وی افزود: در تحلیل زبان و بیان هنری هنرمندان اصفهان، مشخص شد که بسیاری از آنها از واژگان نمادین و کنایی استفاده میکنند. زیست هنری در اصفهان از طریق این نمادها و اشارات کنایی بازنمایی میشود. همچنین، یکی از ویژگیهای بارز آثار هنری در اصفهان، تأکید بر بستر و زمینه است. این زمینه میتواند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا حتی خانوادگی باشد.
متریال و رسانه بهعنوان ارکان اصلی در هنر معاصر اصفهان
ارواحی در ادامه با تأکید بر اهمیت متریال و رسانه در هنر معاصر گفت: بررسی آثار هنرمندان اصفهانی نشان میدهد که آنها متریال و رسانه را بهعنوان ارکان اصلی در خلق آثار خود در نظر میگیرند. این هنرمندان هیچ قیدی برای استفاده از متریال ندارند و از مواد مختلف برای انتقال پیام خود بهره میگیرند. این موضوع در نمایشگاههای هنری اصفهان نیز قابل مشاهده است.
وی افزود: بر اساس نتایج پژوهشی که در کتاب درآمدی بر هنر معاصر اصفهان منتشر شد، مشخص شد یکی دیگر از ویژگیهای مهم آثار هنرمندان اصفهانی، تمایل به گسترش مرزهای خودبیانگری است. این بیان میتواند در بسترهای مختلف، از جمله سیاسی، اجتماعی یا حتی خانوادگی، مطرح شود. همچنین، تمایل به چندرسانهای شدن در آثار هنرمندان دیده میشود.
عدم نگاه انتقادی به سنت در آثار هنری اصفهان
این منتقد و پژوهشگر هنر به مسئله نگاه به سنت در هنر معاصر اصفهان پرداخت و گفت: یکی از نکات قابل توجه در بررسی آثار هنرمندان اصفهانی، عدم نگاه انتقادی به سنت است. برخلاف برخی جریانهای هنر معاصر در غرب که با نگاهی انتقادی به سنت مینگرند، در آثار بسیاری از هنرمندان اصفهانی این نگاه انتقادی دیده نمیشود. این موضوع ممکن است به دلیل پیشینه فرهنگی و سنتی این شهر باشد.
وی در پایان اظهار داشت: «در تحلیل وضعیت هنر معاصر در اصفهان، باید به این نکته توجه کرد که آیا تفاوتهای موجود میان هنر معاصر در غرب و ایران به این معناست که نمیتوان هنر اصفهان را معاصر دانست؟ این پرسش را نمیتوان بهطور قطعی پاسخ داد و بهتر است آن را به گفتوگوی میان هنرمندان، پژوهشگران و مخاطبان واگذار کرد.
ارواحی به نقش گفتوگو و تعامل در شکلگیری درک هنر معاصر اشاره کرد و بیان داشت: گفتوگو در چنین نشستهایی به ایجاد پرسش و تعامل منجر میشود و از طریق شیوه ارائه، مسیر مباحث هنری را مشخص میکند.» وی همچنین بر اهمیت بستر و زمینه در تحلیل آثار تأکید کرد و افزود: «در بسیاری از مقالات، به این نکته اشاره شده که زمینه و بستر اثر هنری، عاملی مهم در دریافت مخاطب از اثر است.
هنر معاصر؛ از مفهوم تا فرم
وی در ادامه به جایگاه ایده و مفهوم در هنر معاصر پرداخت و اظهار کرد: در جمعآوری آثار هنری یا سفارش کار، محوریت ایده و مفهوم مطرح است. اگر بپذیریم که هنر معاصر به دنبال ایجاد همترازی است، باید تأکید بر ایده را نیز در این مسیر در نظر بگیریم.» وی در این راستا به تناقضهایی در هنر معاصر ایران اشاره کرد و گفت: «برخی هنرمندان عنوان میکنند که ایده برایشان مهمتر از فرم است، اما در آثارشان به زیباییشناسی پرداخته شده است. این ایهام و دوپهلویی باعث پیچیدگی در تحلیل و ارزیابی آثار میشود.
این منتقد و پژوهشگر هنر به وضعیت سوم در مواجهه با هنر معاصر اشاره کرد و افزود: در تحلیل وضعیت هنر معاصر، باید استناد پژوهشی کرد و بررسی کرد که این جریان در ایران چگونه تعریف شده است. در اصفهان، هنر معاصر در شرایطی قرار دارد که هنوز به درستی شناخته نشده و حتی ابهام در آن به چشم میخورد.
ابهام و پیچیدگی در هنر معاصر ایران
وی در بخش دیگری از سخنانش به چالشهای درک هنر مفهومی و معاصر در ایران اشاره کرد و بیان کرد: گاهی فکر میکنیم که هنر معاصر صرفاً یک مد است، درحالیکه این حوزه دارای قواعد پیچیدهای است که باید به درستی درک شود.
ارواحی به تأثیر ترجمهها و پژوهشهای نظری در این حوزه اشاره کرد و افزود: مقالات مرتبط با هنر مفهومی در ایران، اغلب از ترجمههای محدود و نهچندان قدیمی نشأت گرفتهاند. هنوز نتوانستهایم این پدیده را دقیق بشناسیم و آن را در چارچوب فلسفی و تحلیلی بررسی کنیم.
وی بر ضرورت توجه به بسترهای نظری و پژوهشی هنر معاصر در ایران تأکید کرد و گفت: شناخت دقیق هنر معاصر نیازمند تحلیل تاریخی، فلسفی و پژوهشی است. هنوز بسیاری از پرسشها در این حوزه بیپاسخ مانده و لازم است که هنرمندان، پژوهشگران و کیوریتورها در مسیر شفافسازی این ابهامات گام بردارند.
Source:
دیپلماسی ایران در گردنههای حساس تاریخی
خبرگزاری مهر، گروه سیاست – نفیسه عبدالهی: سال ۱۴۰۳، یکی از پرالتهابترین و سرنوشتسازترین سالهای تاریخ معاصر ایران در حوزه سیاست خارجی بود؛ سالی که با شهادت رئیسجمهور آیتالله «سید ابراهیم رئیسی» و «حسین امیرعبداللهیان»،وزیر امور خارجه آغاز شد و با انتخاب رئیسجمهوری جدید و تدوین راهبردهای جدید دیپلماتیک ادامه یافت. این سال، ترکیبی از مقاومت، حوادث تلخ، فرصتهای دیپلماتیک و تغییرات راهبردی در مسیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بود.
شهادت، آغازی بر فصل تازه سیاست خارجی ایران
اردیبهشت ۱۴۰۳، ایران در سوگ دو چهره تأثیرگذار در سیاست داخلی و خارجی خود نشست. آیتالله رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، در سانحهای هوایی به شهادت رسیدند؛ حادثهای که بلافاصله موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را برانگیخت. رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران، در حالی به شهادت رسیدند که هر دو نقش برجستهای در تدوین و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشتند؛ از راهبرد نگاه به شرق گرفته تا حمایت از محور مقاومت و مقابله با تحریمهای غربی. این حادثه، چالشی بزرگ برای سیاست خارجی ایران ایجاد کرد، چرا که نهتنها دو نفر از معماران اصلی دیپلماسی کشور را از دست داد، بلکه باید در شرایطی حساس، جانشینان آنها را معرفی میکرد.
واکنش بینالمللی؛ حمایت یا محاسبه؟
پس از انتشار خبر شهادت رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران، جهان شاهد موج گستردهای از پیامهای تسلیت بود. متحدان ایران و گروههای مقاومت منطقه، این حادثه را ضایعهای بزرگ برای جبهه ضدسلطهگری دانستند. در سوی دیگر، برخی کشورهای غربی با لحنی محتاطانه، این اتفاق را تسلیت گفتند، اما تحلیلگران آن را بیشتر نوعی رفتار دیپلماتیک توصیف کردند تا ابراز همدردی واقعی.
با این حال، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، با نگاه فرصتطلبانه، این حادثه را عاملی برای بررسی تغییرات احتمالی در سیاست خارجی ایران دانستند. آنها بر این تصور بودند که تغییر در رأس هرم اجرایی ایران، ممکن است تهران را به سمت سیاستهای سازشکارانهتر سوق دهد؛ تصوری که خیلی زود با ادامه سیاستهای مقاومتمحور ایران نقش بر آب شد.
انتخابات ریاست جمهوری؛ مسیر جدید یا استمرار راهبردها؟
با شهادت آیتالله رئیسی، ایران خود را در برابر یکی از مهمترین انتخابات تاریخ معاصر یافت. فضای سیاسی کشور به سرعت برای انتخاب جانشین وی آماده شد. این انتخابات، نهتنها از منظر داخلی، بلکه از نگاه بینالمللی نیز اهمیت داشت، چرا که رئیسجمهور جدید باید سیاست خارجی ایران را در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی هدایت میکرد.
نکته مهم این بود که در این انتخابات، گرایشهای مختلف سیاسی کشور بر سر تداوم یا تغییر در سیاست خارجی رقابت داشتند. آیا مسیر آیتالله رئیسی و نگاه به شرق همچنان اولویت خواهد داشت؟ آیا سیاست مقاومت و حمایت از جبهه محور مقاومت ادامه خواهد یافت؟ یا دولت جدید به سمت بازتعریف روابط با غرب و نوعی تعامل مشروط حرکت خواهد کرد؟
در نهایت، رئیسجمهور منتخب، بر حفظ اصول کلان سیاست خارجی ایران تأکید کرد. او در اولین سخنرانیهای خود، بر تداوم دیپلماسی فعال منطقهای، حمایت از محور مقاومت، توسعه روابط با کشورهای شرقی و بیاثر کردن تحریمها از طریق همکاریهای اقتصادی بینالمللی تأکید کرد.
سیاست خارجی ایران پس از انتخابات؛ دیپلماسی مقاومت و توسعه
پس از روی کار آمدن دولت جدید، سیاست خارجی ایران بر چند محور اصلی متمرکز شد:
ادامه راهبرد نگاه به شرق
ایران در سال ۱۴۰۳ همچنان بر گسترش همکاریهای استراتژیک با چین و روسیه تأکید کرد. عضویت فعال در سازمان همکاری شانگهای و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عضو بریکس، از جمله اقدامات این مسیر بود. همکاریهای اقتصادی و نظامی با این کشورها بهویژه در زمینه دور زدن تحریمهای غربی، همچنان در اولویت قرار داشت.
افزایش نقش در معادلات منطقهای
شهادت رئیسجمهور و وزیر خارجه، تأثیری بر سیاست ایران در منطقه نداشت. حمایت از محور مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و یمن ادامه یافت و تهران همچنان در برابر سیاستهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی و مداخلهجوییهای آمریکا در منطقه ایستادگی کرد. حملات مقاومت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی، پاسخهای محکم ایران به تهدیدات امنیتی و حمایت آشکار از جبهه مقاومت، نشان داد که راهبرد ایران تغییری نکرده است.
تعامل مشروط با غرب
در حالی که ایران روابط خود را با کشورهای شرقی گسترش داد، دیپلماسی با اروپا و حتی آمریکا در برخی حوزهها ادامه داشت، اما تحت شرایطی که خطوط قرمز جمهوری اسلامی رعایت شود. مذاکرات در برخی حوزههای اقتصادی و سیاسی، بدون عدول از اصول سیاست خارجی کشور، دنبال شد.
احیای دیپلماسی اقتصادی
با روی کار آمدن دولت جدید، سیاست توسعه صادرات غیرنفتی، گسترش همکاریهای اقتصادی با همسایگان و تسهیل مسیرهای تجاری از جمله اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران قرار گرفت. تلاش برای کاهش اثرات تحریمها و افزایش سرمایهگذاری خارجی، بهویژه از سوی کشورهای منطقه، به طور جدی پیگیری شد.
یمن، فلسطین و ادامه سیاست حمایت از جبهه مقاومت
یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۳، حمایت از جبهه مقاومت بود. در جریان تجاوزات جدید رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، ایران نقش کلیدی در حمایت از گروههای مقاومت ایفا کرد. علاوه بر آن، یمن نیز بهعنوان یکی از بازیگران مهم این محور، حملات خود را علیه کشتیهای وابسته به رژیم صهیونیستی و آمریکا تشدید کرد. تهران بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از این تحرکات حمایت کرد و بر ادامه مسیر مقاومت تأکید داشت. ایران همچنین تلاش کرد تا با دیپلماسی فعال، پرونده فلسطین را در سطح بینالمللی زنده نگه دارد و از طریق نشستهای دیپلماتیک، اجماع جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی را تقویت کند.
چالشها و فرصتهای دیپلماتیک ایران در سال ۱۴۰۳
سیاست خارجی ایران در این سال، هم با چالشهایی روبهرو بود و هم فرصتهایی برای گسترش نفوذ دیپلماتیک داشت.
از جمله این چالشها «فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها»، «تلاشهای غرب برای انزوای ایران در عرصه بینالمللی»، «تهدیدات امنیتی از سوی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه» و «پیچیدگیهای سیاست داخلی و برخی اختلافات در نحوه تعامل با غرب» بود.
اما همانطور که گفته شد در این عرصه فرصتهایی برای گسترش نفوذ دیپلماتیک هم وجود داشت؛ از جمله «افزایش نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی»، «گسترش همکاریهای اقتصادی و راهبردی با چین، روسیه و کشورهای همسایه»، «تداوم حمایت از محور مقاومت و افزایش مشروعیت بینالمللی ایران در میان کشورهای مستقل»، «حضور فعال در سازمانهای بینالمللی برای مقابله با فشارهای غرب».
سالی سرنوشتساز برای سیاست خارجی ایران
سال ۱۴۰۳، سالی پرحادثه و حساس در سیاست خارجی ایران بود. شهادت رئیسجمهور و وزیر خارجه، انتخابات ریاست جمهوری، استمرار حمایت از محور مقاومت، تعاملات منطقهای و بینالمللی و رویارویی با فشارهای غرب، همه و همه این سال را به یکی از نقاط عطف در تاریخ دیپلماسی ایران تبدیل کرد. در نهایت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این سال، نهتنها با وجود چالشهای بزرگ دچار عقبنشینی نشد، بلکه توانست جایگاه خود را در معادلات جهانی تقویت کند.
Source: نفیسه عبدالهی
وام دانشجویی در پیچوخم بودجه!
به گزارش خبرگزاری مهر، خبرگزاری «دانشجو» به اختصاص نیافتن وامهای دانشجویی و قرار گرفتن دانشجویان متأهل در شرایط سخت اقتصادی پرداخته و نوشت: وامهای دانشجویی یکی از ابزارهای اساسی در نظامهای آموزش عالی جهان بهشمار میآیند که با هدف تسهیل دسترسی دانشجویان به آموزش عالی، هزینههای تحصیلی آنان را پوشش میدهند. در این میان، «وام ودیعه مسکن» که در سالهای گذشته به دانشجویان اختصاص مییافت، در دولت جدید تخصیص نیافته است و دلیل آن کمبود اعتبار عنوان شده است.
سوالی که این روزها ذهن جامعه دانشگاهی را به خود مشغول کرده، این است که چگونه در بازه زمانی خرداد تا شهریور سال جاری، این وام بدون مشکل به تمامی دانشجویان تعلق میگرفت اما اکنون، در شرایطی که همچنان بودجه و اعتبار وجود دارد، ارائه آن متوقف شده است؟
وام ودیعه مسکن دانشجویی؛ چالشی جدی برای دانشجویان متأهل
وامهای دانشجویی یکی از ابزارهای اساسی در نظامهای آموزش عالی در سراسر جهان محسوب میشوند. این وامها با هدف کاهش موانع مالی و افزایش دسترسی به آموزش عالی، کمک شایانی به دانشجویان در تأمین هزینههای تحصیلی و معیشتی میکنند. در این میان وام ودیعه مسکن، که در سالهای گذشته به دانشجویان متأهل اختصاص مییافت. در دولت جدید تخصیص نیافته است و کمبود اعتبار به عنوان دلیل این تصمیم اعلام شده است. این مسئله، چالشهای بزرگی را برای دانشجویان متأهل ایجاد کرده و موجی از نگرانی را در میان جامعه دانشگاهی به وجود آورده است.
دانشجویان متأهل علاوه برهزینههای تحصیلی با هزینههای مسکن، خوراک، درمان و سایر ملزومات زندگی خانوادگی روبهرو هستند. در شرایطی که اجاره بها به شدت افزایش یافته، این افراد برای تأمین مسکن مناسب به حمایت مالی نیاز دارند. تخصیص وام ودیعه مسکن میتواند بخش مهمی از این مشکل را کاهش دهد و به دانشجویان متأهل اجازه دهد با تمرکز بیشتری بر تحصیل ادامه دهند.
اهمیت وام ودیعه مسکن برای دانشجویان متأهل
یکی از مهمترین عواملی که باعث کاهش نرخ ازدواج در میان دانشجویان شده، مشکلات اقتصادی است. عدم ارائه حمایتهای مالی مانند وام ودیعه مسکن است. فشار مالی ناشی از نداشتن مسکن مناسب باعث کاهش بازدهی علمی دانشجویان میشود. استرس و نگرانی بابت تأمین هزینههای اجاره بها، تمرکز آنها را کاهش داده و برعملکرد تحصیلی تأثیر منفی میگذارد. عدم برنامهریزی صحیح و تخصیص نامناسب منابع از جمله مشکلاتی است که منجر به حذف یا کاهش بودجه این وام شده است. عدم توجه به اولویتهای دانشجویان و نبود نظارت مؤثر بر تخصیص منابع، باعث هدر رفت بودجههای کشور شده و دانشجویان متأهل را از حمایتهای لازم محروم کرده است.
نیاز به برنامهریزی صحیح و نظارت بر تخصیص منابع
یکی دیگر از مشکلات اساسی، نبود شفافیت در نحوه تخصیص بودجههای دانشگاهی و رفاهی است؛ مشخص نیست که بودجههای تخصیص یافته دقیقاً چگونه هزینه میشوند و چرا بخش عمدهای از آن صرف تسهیلاتی مانند وام ودیعه مسکن نمیشود و نبود حمایت مالی مناسب، فشار مضاعفی بر دانشجویان متأهل وارد میکند. این فشار اقتصادی میتواند موجب افزایش نابرابریهای اجتماعی و ایجاد مشکلاتی مانند ترک تحصیل یا مهاجرت شود.
در شرایطی که کشور با بحران کاهش نرخ رشد جمعیت مواجه است، عدم حمایت از ازدواج دانشجویی و تأمین مسکن برای دانشجویان متأهل، میتواند به تشدید این بحران منجر شود. بسیاری از دانشجویان، به دلیل مشکلات مالی، از ازدواج منصرف میشوند که این امر در بلندمدت پیامدهای منفی برای جامعه خواهد داشت.
لزوم اتخاذ سیاستهای حمایتی و تخصیص بودجه مناسب
عدم تخصیص بودجه برای وام ودیعه مسکن دانشجویان متأهل و سایر وامهای دانشجویی، یکی از مشکلات جدی نظام آموزش عالی کشور است. این مسئله نهتنها بر زندگی شخصی دانشجویان تأثیر منفی گذاشته، بلکه پیامدهای گستردهای در سطح ملی دارد؛ برای حل این مشکل، نهادهای مسئول باید با اتخاذ سیاستهای حمایتی مناسب، بودجهای مشخص برای این قشر از جامعه در نظر بگیرند و از تحمیل فشارهای اقتصادی بیشتر بر دانشجویان جلوگیری کنند.
Source: