آخرین اخبار هنر – ۲۲ آذر ۱۴۰۳

«سایه کلیدها»؛ روایت مقاومت و انسانیت فلسطین

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: رمان «سایه کلیدها» اثر ابراهیم نصرالله نویسنده فلسطینی، که ترجمه فارسی آن توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده، بخشی از سه‌گانه «ناقوس‌های سه‌گانه» است که به بررسی تاریخ، فرهنگ، و جامعه فلسطین می‌پردازد. این اثر که توسط سید حمیدرضا مهاجرانی ترجمه شده، یک نمونه از ادبیات معاصر عرب است که توانسته با زبان شاعرانه مفاهیم انسانی و تاریخی را بازگو کند.

ساختار داستان «سایه کلیدها» طوری طراحی شده که خواننده را درگیر لایه‌های روایت می‌کند. استفاده از بازگشت‌های زمانی (فلاش‌بک) و روایت موازی میان گذشته و حال، یکی از مولفه‌های این‌ساختار است. نویسنده همچنین از طریق شخصیت‌های متضاد ناحوم و أمّ جاسر، تقابل میان ظلم و انسانیت را به تصویر می‌کشد. کلید هم به عنوان نمادی تکرارشونده در داستان، پیوند عاطفی فلسطینیان با خانه و سرزمین‌شان را نشان می‌دهد. شخصیت ناحوم هم در این‌داستان، نماد تجاوز و بیگانگی است که در جستجوی امنیت، به خانه فلسطینیان پناه می‌برد.

نثر ابراهیم نصرالله شاعرانه و در عین حال ساده و گویاست و تضادهای احساسی و اخلاقی شخصیت‌ها، داستان را از سادگی و سطح بیرون می‌آورد. سبک این‌نویسنده تلفیقی از واقع‌گرایی و نمادگرایی است. مترجم اثر هم توانسته نثر شاعرانه نصرالله را حفظ کند و مفاهیم فرهنگی و تاریخی را انتقال دهد. انتخاب واژگان مناسب، تطبیق با لحن داستان، و حفظ روح اثر اصلی، از ویژگی‌های این ترجمه هستند. ترجمه اصطلاحات و مفاهیم محلی فلسطینی نیز دقیق انجام شده که به درک بهتر مخاطب فارسی‌زبان کمک می‌کند.

محتوای داستان «سایه کلیدها» مسائلی چون هویت، مقاومت، و ارزش‌های انسانی است و نویسنده با به تصویر کشیدن زندگی فلسطینیان در دوران اشغال و مقاومت، نقش مسیحیان و مسلمانان را در مبارزه برای آزادی سرزمین‌شان نشان می‌دهد. این میان، امّ جاسر به عنوان نمادی از انسانیت، اخلاق، و شجاعت، در مرکز داستان قرار دارد. او با وجود تضادهای اخلاقی و خطرات موجود، به ناحوم، فرمانده صهیونیستی، پناه می‌دهد و در نهایت، او را به نقطه‌ای امن می‌رساند.

این‌کتاب بر اساس مستندات تاریخی نوشته شده و به جزئیات زندگی فلسطینیان در قرن بیستم می‌پردازد. استفاده از شخصیت‌های واقعی مانند کرمه عبود بانوی عکاس فلسطینی هم از دیگر مولفه‌های ساختاری این‌داستان است. «سایه کلیدها» همچنین به نقش مسیحیان در جنبش‌های آزادی‌بخش اشاره می‌کند و همکاری آن‌ها با مسلمانان را برجسته می‌کند.

تقابل میان شخصیت‌های امّ جاسر و ناحوم یکی از موضوعات این‌رمان است. امّ جاسر که نماد عشق و انسانیت است، در مواجهه با ناحوم، نماد خشونت و تجاوز، تضادهایی عمیق را تجربه می‌کند. این جنبه، داستان را از یک روایت ساده فراتر می‌برد و به یک کاوش در عمق روان انسان تبدیل می‌کند.

نویسنده «سایه کلیدها» با استفاده از داستان، به نقد اجتماعی و سیاسی اوضاع فلسطین می‌پردازد و خواننده را به فکر در مورد مفهوم عدالت و مقاومت دعوت می‌کند. همچنین، به تفاوت‌های فرهنگی و تاریخی میان فلسطینیان و اشغالگران اسرائیلی پرداخته و پیامدهای اشغالگری را به تصویر می‌کشد.

Source:


اجرای تئاتر درمانی برای کارتن‌ خواب‌ها

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، میلاد جباری مولانا، کارگردان نام‌آشنای تئاتر کاربردی، میان کارتن‌خواب‌های میدان شوش حاضر شد و تئاتری درمانی و تعاملی را به اجرا درآورد که نه تنها هنری بود، بلکه گامی عملی در جهت ترمیم زخم‌های عمیق اجتماعی برداشت.

این رویداد به کمک و همراهی سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران اجرا شد و به‌طور همزمان، تولید یک مستند نمایشی رادیویی برای شبکه رادیویی نمایش نیز در دستور کار قرار گرفت. اما آن‌چه این شب را به رویدادی متفاوت و الهام‌بخش تبدیل کرد، مشارکت فعال مخاطبانی بود که جامعه اغلب آن‌ها را به حاشیه رانده است.

این تئاتر درمانی، به‌گونه‌ای طراحی شده بود که مخاطبان، خود بازیگران اصلی نمایش باشند. کارتن‌خواب‌ها، با نوشتن آرزوهای خود روی کارتن‌هایی که برای آن‌ها بیشتر به‌عنوان پتوی خواب شناخته می‌شود، بخشی از این تجربه تعاملی را شکل دادند. آرزوهایی ساده اما عمیق، که هر کدام داستانی ناگفته از رنج‌ها و امیدهای آن‌ها را روایت می‌کرد.

پس از ثبت این آرزوها، نمایش وارد مرحله‌ای شد که راه‌های تحقق این خواسته‌ها بررسی و در مواردی عملی شد. برای نمونه، یکی از شرکت‌کنندگان که به‌تازگی اعتیاد را ترک کرده بود، در جریان نمایش و با هماهنگی مدیر سازمان خدمات و آسیب‌های اجتماعی شهرداری تهران، قولی برای ایجاد شغلی مناسب دریافت کرد. این اقدام، تنها یک گام کوچک برای تغییر زندگی او نبود، بلکه پیامی روشن برای دیگر مخاطبان این نمایش بود که امید همچنان زنده است.

در لحظه‌ای دیگر، یکی از مخاطبان که ماه‌ها از مادر خود بی‌خبر بود، با کمک تیم اجرایی، از طریق یک تماس تلفنی توانست با مادرش صحبت کند. این لحظه، با اشک شوق و لبخند همراه شد و نشان داد که چگونه ارتباطات انسانی می‌تواند حتی در سخت‌ترین شرایط، معجزه‌گر باشد.

این برنامه، نخستین تجربه اجرای تئاتر درمانی در سطح شهر و به‌ویژه در منطقه‌ای آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر مانند میدان شوش بود. اجرای این نمایش، نشان داد که هنر نه تنها می‌تواند بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ اجتماعی باشد، بلکه ابزار قدرتمندی برای تغییر و التیام بخشیدن به این واقعیت‌ها است.

تئاتر درمانی این شب یلدا، مرز میان هنر و درمان را به هم پیوند داد و ثابت کرد که با بهره‌گیری از خلاقیت، همدلی و تعامل، می‌توان به عمق زندگی کسانی نفوذ کرد که اغلب از دید جامعه پنهان مانده‌اند.

یکی از ویژگی‌های برجسته این شب، توجه ویژه به وضعیت مخاطبان پس از پایان نمایش بود. سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، با تدارک یک اتوبوس گرم (مددسرای سیار فصلی)، تمامی مخاطبان را به جایی امن منتقل کرد تا بتوانند شب یلدای خود را در آرامش و گرما سپری کنند. این اقدام، نه تنها پایان‌بخش نمایش، بلکه آغازی بر امیدهای تازه برای کسانی بود که سال‌ها طعم تلخ سرما و بی‌خانمانی را چشیده‌اند.

هنر به‌عنوان ابزاری برای درمان و تغییر

این تجربه، بار دیگر قدرت هنر را در تغییر و بهبود زندگی انسان‌ها به نمایش گذاشت. تئاتر درمانی، ابزاری بود که نه تنها زندگی مخاطبان خود را لمس کرد، بلکه توانست زخم‌هایی را که در عمق جامعه وجود دارد، به تصویر بکشد و برای آن‌ها مرهمی بیابد.

شب یلدای امسال، برای کسانی که در آن حضور داشتند، شبی فراموش‌نشدنی بود. شبی که در آن، کارتن‌های ساده به بوم آرزوها تبدیل شدند، امید بار دیگر در دل‌ها جوانه زد، و گرمای محبت و همدلی جایگزین سرمای تلخ زمستان شد. این شب یلدا، در میدان شوش تهران، نشان داد که هنر می‌تواند جایی باشد که زندگی و امید دوباره آغاز می‌شود.

Source: