شیطنت ماتریکسی ویل اسمیت سر و صدا کرد
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از هالیوود ریپورتر، بازیگر «پسرهای بد: بران یا بمیر» با پیامی که در اینستاگرام منتشر کرد و به نظر میرسید درباره پروژه آیندهاش باشد، سر و صدای زیادی مبنی بر پیوستنش به دنیای «ماتریکس» به راه انداخت، اما واقعیت این است که ویل اسمیت در فیلم جدید «ماتریکس» به استودیو برادران وارنر و کارگردان آن درو گدارد نخواهد پیوست.
اسمیت دیروز (دوشنبه) یک پست مرموز اینستاگرامی به این موضوع اشاره کرد که چگونه ایفای نقش اصلی نئو را در فیلم حماسی علمی تخیلی ماتریکس در سال ۱۹۹۹ به کارگردانی لانا و لیلی واچوفسکی رد کرد.
در این پست با فونتهای کامپیوتری به سبک «ماتریکس» چنین متنی تایپ میشود: در سال ۱۹۹۷، واچوفسکی به ویل اسمیت پیشنهاد نقش نئو در «ماتریکس» را داد. اسمیت آن را رد کرد. وی «غرب وحشی وحشی» را انتخاب کرد و معتقد بود که در آن زمان برای او مناسبتر بود. اما سوال باقی میماند: ماتریکس با ویل اسمیت در نقش نئو چگونه بود؟ بیدار شو، ویل… «ماتریکس» تو را دارد … .
«ماتریکس» به یک موفقیت بدل شد، در حالی که «غرب وحشی وحشی» به کارگردانی بری سوننفلد را نه منتقدان پسندیدند و نه در گیشه سینماها موفق ظاهر شد. اسمیت در آن فیلم در برابر کوین کلاین در نقش یک قهرمان سابق جنگ داخلی بازی کرد.
هرچند مشخص نیست که پست اسمیت چه هدفی داشته، اما گفته شده او قرار نیست بازیگر «ماتریکس» بعدی باشد. به نظر میرسد این پست بیشتر به موسیقی مربوط باشد و اسمیت کنایه زده که آماده انتشار اولین آلبوم خود پس از ۲۰ سال است. آخرین آلبوم او «گمشده و پیدا شده» سال ۲۰۰۵ منتشر شد. وی ۴ بار جایزه گرمی برده و ۳ آلبوم انفرادی دیگر در سالهای ۱۹۹۷، ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲ منتشر کرده است. وی در ۶ ماه اخیر چندین تکآهنگ اجرا کرده که یکی از آنها حضور غافلگیرکنندهاش در جوایز «بِت» بود.
گدارد نویسنده «مریخی»، «جنگ جهانی Z» و اپیزودهایی از «لاست» و نویسنده و کارگردان «کابین در جنگل»، سال پیش برای نویسندگی و کارگردانی یک فیلم جدید از ماتریکس برای برادران وارنر انتخاب شد. این اولین فیلم ماتریکس است که توسط واچوفسکیها کارگردانی نشده، هرچند لانا واچوفسکی به عنوان تهیه کننده اجرایی در پروژه جدید حضور دارد.
«ماتریکس» که بیش از ۲۵ سال پیش منتشر شد، با داستانی شگفتانگیز، جلوههای ویژه و بازی تعیینکننده کیانو ریوز، مخاطبان فراوانی یافت و ۴۶۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد. پس از آن ۲ فیلم دیگر پشت سر هم در سال ۲۰۰۳ منتشر شدند و یک فیلم دیگر آن هم سال ۲۰۲۱ وارد بازار شد.
اسمیت به عنوان خواننده رپ و بازیگر سریال طنز «شاهزاده تازه بل ایر» در دهه ۹۰ به شهرت رسید و با بازی در فیلمهایی مانند «روز استقلال» (۱۹۹۶) و «مردان سیاه پوش» (۱۹۹۷) به یکی از بزرگترین بازیگران سینمای جهان بدل شد. وی سال پیش با مارتین لارنس در فیلم «پسران بد: بران یا بمیر» بازی کرد و فیلم موفقیت زیادی کسب کرد.
Source:
«بچه زرنگ» نوروز ۱۴۰۴ به خانهها میآید
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی اثر، انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری که به تازگی موج دوم اکران سیار خود را از سر گذرانده، قرار است از طریق پلتفرم فیلمنت اکران آنلاین خود را آغاز کند.
انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» از پاییز سال ۱۴۰۲ با شعار «بچهزرنگ؛ برای همه بچههای ایران» در سینماهای سراسر کشور و شهرهای فاقد سینما به اکران عمومی درآمد.
«بچهزرنگ» به کارگردانی بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی روایت پسر بچهای به نام محسن است که خود را ابرقهرمان میداند و در قصهای ماجراجویانه در دل جنگل، سعی در نجات آخرین ببر ایرانی دارد.
این انیمیشن محصول مشترک گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به فروشی نزدیک به ۶۳ میلیارد تومان در سینماهای سراسر کشور دست پیدا کرد. اکران سیار این فیلم در شهرهای فاقد سینما نیز نزدیک به ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. همچنین نزدیک به ۲ میلیون نفر در سینماهای سراسر کشور و بیش از ۲۶۰ هزار نفر در شهرهای فاقد سینما به تماشای این اثر نشستند.
Source: ندا زنگینه
«پرسونا» برگمان همچنان شگفتآور است
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی خانه هنرمندان ایران، ششصد و یازدهمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ به نمایش فیلم سینمایی «پرسونا» ساخته اینگمار برگمان اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور شادمهر راستین (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
در «پرسونا» آلما پرستار جوانی است که در مراقبت از الیزابت ووگلر هنرپیشهای که طی ایفای نقش خود لال شده، وارد رابطه عمیق احساسی با او میشود؛ در اثر این احساس، هر دوی آنها وارد چالشهای پیچیدهای در یک جزیره میشوند.
شادمهر راستین در این نشست گفت: صحبت کردن درباره این فیلم، برای خودم شگفتآور است. «پرسونا» فیلم شگفتآوری است از این بابت که چیزی را درباره سینما میگوید که ما خیلی درباره آن میشنویم، حرف میزنیم و به آن فکر میکنیم. نمیتوان انتظار مجموعه همه آن چیزی را که درباره سینما هست، از یک فیلم داشت. نمیخواهم بگویم که این فیلم در هر دورهای از زندگی آدم تعبیر جدیدی میشود، ولی عملا اگر بخواهید درکی از انسان در جهان مدرن داشته باشید، «پرسونا» یک اتفاق و یک تجربه شخصی برای شماست. متنی که الیزابت بازی میکند، الکترا است. مهمترین داستان جهان غرب، یعنی ایلیاد اودیسه، بر اساس جنگی است که پایه آن را آگاممنون میگذارد. پدر الکترا میگوید که بروید و کسانی که هلن را دزدیدهاند، بازگردانید و در جنگ تروی پیروز شوید. بعد از بازگشت، زن آگاممنون که مادر الکترا است، به خاطر اینکه پدر خواهر الکترا را قربانی کرده، میخواهد از پدر انتقام بگیرد. بنابراین به تشویق الکترا، برادر، پدر را میکشد. به این ترتیب محکمهای تشکیل میشود با این مضمون که تو در حال از بین بردن خانواده هستی.
وی افزود: یک بازیگر توانمند تئاتر وقتی نقش الکترا را بازی میکند، در برابر این پرسش متن از خودش قرار میگیرد و میگوید من هم چنین کردم. زیرا پسر خودم را دوست ندارم و از شوهرم با عشق بچهدار نشدم. چون میخواستم نشان دهم که در همه عرصهها موفق هستم؛ بازیگرم، زنم و میتوانم نقش مادر را بازی کنم اما از پسر خودم متنفرم. گویی من در حال قربانی کردن پسرم برای تئاتر هستم؛ آیا ارزشش را دارد؟! او آنجا سکوت کرده است. یعنی تاثیر متن الکترا روی الیزابت به این صورت است. در پایان هم وقتی آلما در حال برگشتن است، ما مجسمهای را دیده و دوباره لحظهای صحنه تئاتر را میبینیم، گویی همه آنها در همان یک لحظه برایش رخ داده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: این نسبت خود بازیگر با متن است. یعنی الیزابت به عنوان یک بازیگر چه نسبتی با الکترا دارد؟! او سکوت کرده تا جواب آن را بگیرد. سوالی که در اینجا برای او پیش آمده و آن را رو به دوربین از شما میپرسد. او چه پرسونا یا ماسک اغراق شده از هویت خود را به تماشاگر بروز میدهد؟ نقشش یا خودش؟ به همین دلیل تاثیر الکترا، خانواده و زنی که با توطئه برای کشتن مادر در حال ساختارشکنی است، در حال تشویق جامعه به سمت پدرسالاری است. یعنی زنی که بازگشت به گذشته دارد. بازیگر باید روی صحنه تئاتر پرسونایی داشته باشد تا بتواند نسخه اغراق شده خودش را با کلام و رفتارش برونریزی کند تا شما آن را ببینید. عملا مجبور است که یک اجرای احساساتیتر شدهای از درک درونی خود را اجرا کند که با خود چند ویژگی دارد. اول اینکه اگر بخواهد پرسونایی را اجرا کند، سبب رها شدن او میشود. یعنی کاری را میکند که در زندگی عادی انجام نمیدهد. او انتخاب کرده تا نقشی را بازی کند و آن را از زندگی شخصی خودش تفکیک میکند. به این ترتیب الیزابت نیز میخواهد رها باشد، تفکیک کند و الکترایی که برداشت کرده را به مخاطب بدهد. اما آیا میتواند از زندگی و تجربه زیسته خود جدا شود؟! و اگر این کار را بکند، از چه چیزی میترسد.
راستین در ادامه صحبتهایش گفت: آن ترسی که آلما در عطف دوم به آن اشاره میکند، ناشی از چیست؟ مهمترین آن این بوده که با نقش یکی شود. اگر در تئاتر کلاسیک با نقش یکی شود، اصلا کاری نکرده است. زیرا در حال بازی الکترا است، نه بازیگری که الکترا را اجرا میکند. پس در این صورت شما در حال تماشای الکترا هستید نه بازیگر و امکان دارد که خودش و نقشش یک تصور به شما بدهد. برای همین یک لحظه در بیان فردی خود مکث ایجاد میکند. من چه کسی هستم؟ الکترا کیست؟ صحنه کجاست؟ و مخاطب از من چه برداشتی دارد؟ آیا این پرسونایی که انتخاب کرده، او را آزادتر کرده است؟ میتواند به عنوان الیزابت بگوید که من الکترایی را خلق کردهام؟ اصلا الگوی الیزابت برای اجرای این پرسونا چیست؟ او برای رسیدن به این پرسونا به خودش اجازه آزمون و خطا میدهد. او میخواهد ببیند که حد این آزادیاش چیست؟ این بخشی است که ما در زندگی عادی خیلی تجربه میکنیم. در پرسونایی قرار میگیریم که با آن پرسونا میتوانیم آزادتر، تابوشکن باشیم و آزمون و خطا کنیم.
نمایش این فیلم، هشتمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلمتئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
Source: فریبرز دارایی